مدرسه علمیه فاطمیه پاکدشت
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
پنجشنبه 92/02/12
داستانی کوتاه از زندگی شهید مطهری
حادثه مهمي در راه است
ساعتي ا زنيمه شب مي گذشت، که زنگ ساعت مرتضي به صدا در آمد، عادت هميشه اش بود، که در تاريکي شب به دور از چشم بنده هاي خدا با معبودش راز و نياز کند. اما آن شب حال ديگري داشت. صداي گريه اش را مي شنيدم. دلم مي خواست کمي بلند تر حرف بزند. تا من هم بشنوم که مرتضي در دل سياه شب چگونه او را صدا مي زند و يا حداقل ياد بگيرم که انسان چطور بايد با خالقش صحبت کند. نجواي شبانه اش که تمام شد، سر بر بالين نهاد تا کمي آرام گيرد. اما ساعتي يعد يکباره از جا برخاست. نور مهتاب اتاق را روشن کرده بود. پرسيدم: مرتضي چه شده؟ سکوت سنگيني ميان من و او فاصله انداخت. التهاب و موج هيجان در نگاهش بود، دلم طاقت نياورد. دوباره پرسيدم: « مرتضي چه اتفاقي افتاده؟» آرام لب به سخن گشود.
خواب ديدم؛ خواب عجيبي که در باور انسان نمي گنجد. من و امام در صحن مسجد الحرام در کنار کعبه ايستاده بوديم. پيامبر (ص) به سمت ما آمد من به امام اشاره کردم: آقا فرزند شما هستند. پيامبر (ص) امام را بوسيد بعد به سمت من آمد و مرا محکم در آغوش فشرد و صورتم را بوسيد. هنوز گرمی لبهاي پيامبر را بر گونه هايم احساس مي کنم حادثه مهمي در راه است.
پنج شب گذشت، پنج شب به ياد ماندني، پنج شب ناب از حضور او در ميان جمع خانواده، پنج شب آموختن از او که دغدغه اسلام محمدي (ص) را داشت. پنج شب به اندازه يک ثانيه گذشت و مرتضي مجروح و خون آلود از تير کينه منافقين در بيمارستان طرفه بر بستر افتاد. زمان به سرعت مي گذشت وشايد در آن لحظه هيچ کس باور نداشت که او اينگونه ما را رها کند، ما که هنوز تشنه آموختن بوديم، سؤالات مکرر در ذهنم مي آمد چرا در تمام اين مدت نپرسيدم، چرا نخواستم که بگويد. شايد قرنها از تاريخ انسان بگذرد تا چون اويي در عالم ظاهر گردد. چرا نپرسيدم…….؟
زمان ايستاد و مرتضي پر کشيد وقتي به خانه رسيدم، پاسي از شب گذشته بود. صداي زنگ ساعت مرتضي براي دعاي شبانه اش تنها صداي حاکم بر فضاي خانه بود. بغض تلخي بر جانم نشست و يکباره به هق هق گريه تبديل شد. چه بزرگي را در ماه بهشتي، ماه خدا از دست داديم
پنجشنبه 92/02/12
حق استاد بر شاگرد به بهانه روز معلم
• محبوبه خوانساری
چكيده اي از آداب مخصوص شاگرد در مقابل استاد، برگرفته شده از كتاب المراد من منية المريد
1- مهمترين و پرارزش ترين آداب و وظائف معلم و شاگرد درباره استاد، اين است كه بايد او - پيش از هر چيز - درباره كسى كه در محضر او تلمذ ميكند، و حسن خلق و آداب و آئين هاى رفتار خود را تحت رهبرى او فراهم مى كند، مطالعه و بررسى نمايد، ؛ زيرا اگر ما در نظر گيريم كه استاد مى خواهد شاگرد خود را تربيت كند، و آلايشها و خويهاى پست ، و ريشه هاى رذائل اخلاقى را از دل و جان او بزدايد و بر كند، و خلقهاى نيكو و فضائل اخلاقى را جايگزين آن ها سازد، اين كار و كوشش استاد درباره شاگردش ، همانند كار و كوشش زارع و كشاورزى است كه مى خواهد خس و خار را از زمين كشاورزى ، ريشه كن ساخته و گياههاى هرز و زيانبخش را از محيط كشاورزى خود از بيخ و بن بر كند تا كشته و زراعت او به خوبى از زمين سر بر آورده و به نحو مطلوبى برويد و رشد و نمو و بركت و فزونى آن ، كامل گردد (و در سايه اين كوشش ، به محصولى مرغوب و مطلوب دست يابد).
هر استادى نمى تواند واجد چنين اوصاف و خصوصياتى باشد. استادانى كه واجد شرائط مذكور باشند شديدا در اقليت قرار دارند؛ زيرا استاد واقعى حقا جانشين پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) و نائب رسول خدا است . هر فرد عالم و دانشمندى ، در خور احراز مقام نيابت از رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست .
بنابراين سالك بايد استادى را انتخاب كند كه از لحاظ اهليت و شايستگى در حد كمال بوده و ديندارى او محرز، و مراتب شناخت و معرفت او مسلم و به پاكدامنى معروف باشد.
تذكر :سالك بايد از آنگونه اساتيدى بپرهيزد كه معلومات خود را از لابلاى كتابها - بدون آن كه آن را نزد اساتيد فن بخوانند - فراهم آورده اند؛ چون اين احتمال قويا وجود دارد كه چنين استادانى در فهم متون علمى از تحريف و تصحيف و اشتباه و لغزش ، مصون نباشند؛ و در نتيجه ، شاگردان را نيز بلغزانند.
يكى از دانشمندان سلف گفته است : اگر كسى شخصا بينش دينى خود را از بطون متون علمى - و استاد ناديده - فراهم
آورد، در حقيقت ، سعى و اهتمام خويش را در تضييع و تباه سازى احكام دينى ، مصروف داشته است.
دانشمند ديگرى مى گويد: از ((صفحيون يا صحفيون )) بر حذر باشيد، يعنى از كسانى كه شخصا - و بدون آنكه در محضر استاد بنشينند و از درس او مستفيض گردند - مطالب را از لابلاى كتب علمى و نوشتارها، استخراج و استنباط مى كنند؛ از اينگونه اساتيد دورى گزينيد، زيرا تباهكاريها و لغزانندگى آنان از اصلاحات و درستكارى هاى آنها فزونتر است.
2 - بايد استاد را به عنوان پدر واقعى و روحانى تلقى كرد .
سالك بايد بر اين اساس بينديشد كه استاد او، پدر واقعى و روحانى وى ، (و خود او به منزله فرزند روحانى او است ). پدر (و فرزند) روحانى از پدر (و فرزند) جسمانى ، با ارزش تر و ارجمندتراند.
بنابراين بايد سالك در اداء حق ابوت و وفاء به حقوق تربيت استاد - علاوه بر رعايت ادب در حق او به شدت ، ساعى و كوشا باشد. و بيش از ديگران به او احترام گذارد.
3- استاد را بايد به عنوان پزشك معالج جان و روان برشمرد.
سالك بايد با اين اعتقاد به خويشتن بنگرد كه او فردى مبتلا به بيمارى نفسانى است ؛ زيرا مرض و بيمارى عبارت از انحراف جسم از مجراى طبيعى است و نيز بايد معتقد باشد كه استاد، پزشك درمان بخش بيمارى او است ؛ زيرا او سعى مى كند روح و روان سالك را به مجراى طبيعى آن بازگرداند. به همين جهت به هيچوجه ، شايسته نيست كه از فرمان و اشاره او سرپيچى كند. مثلا اگر به سالك گفت : فلان كتاب را بخوان ، و درس و اعمال خود را به فلان مقدار محدود ساز و بدان قناعت كن . اگر سالك از اين فرمان استاد سر باز زند، به منزله بيمارى است كه با پزشك معالج خود در طرز درمان خويش به جدال و مخالفت برمى خيزد و او را تخطئه مى كند. (بديهى است كه چنين بيمارى هرگز درمان نخواهد شد).
4 - ارج نهادن به استاد و تجليل از مقام علم و دانش
سالك بايد با ديده تكريم و احترام به استاد خويش بنگرد، و از عيوب او چشم پوشى كند. (يعنى با دل و زبانش از او خرده گيرى نكند)؛ زيرا اگر شاگرد با چنين ديدگاهى احترام آميز به استاد خود بنگرد مى تواند به بهره گيرى از استاد و نفوذ و ثبات بيان و گفتار او در ذهنش كمك نمايد.
يكى از علماء سلف - آنگاه كه روانه جلسه درس و محضر استاد مى شد - مقدارى صدقه به فقير مى داد و مى گفت : خدايا عيب معلم و استادم را از نظرم مخفى نگاهدار و بركات علم و دانش او را از من برنگيرد.
5 - تواضع و فروتنى در برابر استاد
بايد سالك- فزون تر از آن مقدارى كه ماءمور به تواضع و فروتنى نسبت به علماء و دانشمندان ، و ديگر اصناف مردم است - در برابر استاد خود، متواضع و فروتن باشد. او بايد در برابر مقام علم و دانش نيز اظهار خاكسارى كند تا در سايه اين فروتنى و خاكسارى ، به علم و معرفت دست يابد. بايد او بداند كه اظهار ذلت و خاكسارى در برابر استاد، نوعى عزت و سرفرازى است . خضوع شاگرد در برابر استاد، افتخارى است براى او، و تواضعش موجب رفعت و بلندپايگى او مى گردد.
6 - لزوم ترجيح راءى و نظريه استاد بر راءى و نظريه خود
سالك نبايد راءى و نظريه استاد را مردود ساخته و با او با چهره و رفتار و گفتارى آمرانه مواجه گردد. او نبايد بر خلاف نظريه استاد، اشاره كند. بايد چنين بينديشد كه استاد او حق و صواب را بهتر از او مى شناسد. بلكه او بايد در تمام امور زندگى ، مطيع و منقاد استاد بوده و زمام تمام شئون حياتى خود را كاملا در اختيار او قرار دهد، و در برابر اندرز و نصيحت او مطيع بوده و در هر حال ، جوياى رضا و خوشنودى او باشد. اگرچه راءى و نظر او با راءى و نظر استاد، در اين زمينه ها تفاوت داشته و روش استاد، دلخواه او نباشد.
با راءى و نظر استاد به مسابقه نپردازد، و پيش از راءى او نظريه اى را انتخاب نكند، و با او در تمام شئون زندگى خويش مشورت نموده و به دستور او گردن نهد. قلبا و لسانا از نظريه و تدبير استاد پا فراتر نگذارد.يكى از فضلاء مى گويد: ((اشتباه و لغزش عمل و گفتار يك مرشد و راهبر، نافع تر و سودمندتر از گفتار و عمل حق يك مسترشد و ره جو است كه حق و صواب را با نظر شخصى خويش مى شناسد، و آن را ارزيابى مى كند، و با عالم و معلم به مشورت نمى پردازد))
در داستان موسى و خضر (عليهماالسلام ) نكته بيدارگرى در اين زمينه ديده مى شود، (به اين معنى كه موسى (عليه السلام ) رفتار خضر (عليه السلام ) را اشتباه آميز مى پنداشت ؛ در حالى كه رفتار به ظاهر لغزنده و اشتباه آميز خضر (عليه السلام )، هماهنگ با واقعيت غيرقابل گريز، و صد در صد مطابق با حق بوده است ؛ چون موسى (عليه السلام ) فكر مى كرد كه خضر (عليه السلام ) اشتباه مى كند، و تصور مى نمود كه راءى و نظر خود او بر حق است ).
7- تحمل جور و تندرويهاى استاد
بايد شاگرد در برابر جور و جفاى استاد و تندرويهاى اخلاقى او، خويشتن دارى و شكيبائى خود را حفظ كند. اين حالت روانى و اخلاقى استاد نبايد مانع ملازمت و همبستگى شاگرد با او گردد و شاگرد، حسن نيت خود را نسبت به استاد از دست دهد، و نبايد در او اين عقيده به وجود آيد كه استاد او فاقد كمالات علمى و اخلاقى است .
بايد سالك اعمال و رفتار به ظاهر ناپسند استاد را با بهترين و دلپسندترين و درست ترين وضع ، توجيه و تاءويل كرده و آنرا به عنوان رفتارى مقرون به صواب تلقى نمايد. فقط افراد كم توفيق قادر نيستند گفتار و رفتار استاد را درست و به نحو احسن ، توجيه و تاءويل نمايند. افراد موفق ، همواره كار بزرگان علم و دين را - به خاطر آگاهى هاى عميقشان - توجيه مى كنند و به عمق اعمال و صحت رفتارشان آگاهند.
اگر شاگرد - از لحاظ اخلاقى - خشم و تندروى از استاد مشاهده نمود بايد خود، عذرخواهى را آغاز كند، و از او پوزش بطلبد، و نسبت به آنچه موجب چنين پيش آمدى گشت ، توبه و استغفار نمايد، و تقصير را به خود نسبت دهد، و خويشتن را در اين زمينه سزاوار ملامت و سرزنش بداند؛ زيرا اگر سالك با چنين گذشتى ، تندرويهاى اخلاقى استاد را پاسخ گويد مى تواند بيش از پيش ، مهر و مودت استاد را درباره خويش پايدار نگاهداشته و قلب او را بهتر تسخير نمايد. نتيجه چنين عكس العمل خوش آيند شاگرد، اين است كه منافع فزونترى را - در امر دين و دنيا و آخرت - به سوى خويشتن جلب مى نمايد.
8- بايد در انتظار استاد و شرفيابى از محضر او بسر برد
بايد شاگرد بكوشد - پيش از حضور استاد - در جلسه حاضر گردد، و خود را به چنين پيشتازى ها و مبادرت ها از لحاظ حضور در جلسه، تمرين و عادت دهد، و خويشتن را وادار سازد كه همواره پيش از استاد در جلسه حضور يابد.
اگر سالك سعى كند كه در كنار خانه استاد به انتظار بنشيند تا او از خانه خويش بيرون آيد و همراه او در جلسه حضور بهم رساند - در صورتى كه چنين كارى با سهولت ، امكان پذير باشد - كارى بجا و شايسته تر است .
شاگرد بايد بكوشد كه حضور او در جلسه به تاءخير نيفتد تا در نتيجه ناگزير شود كه پس از حضور استاد، در جلسه حاضر گردد و استاد را در انتظار خود رها كند؛ زيرا اگر - بدون ضرورت قطعى و عذر موجه - استاد را در انتظار آمدن خود قرار دهد و در حاضر شدن، سهل انگارى كند، مسلما خويشتن را در معرض خشم و نكوهش قرار مى دهد. از خدا مى خواهيم كه ما را از گزند چنين خشم و نكوهشى حفظ فرمايد.
پنجشنبه 92/02/12
آية الله عبدالله جوادى آملى
مقام والاى مادر در قرآن
نوع دستورهايى كه اسلام به زن ومرد مىدهد، در عين حال كه يك راه مشتركى براى هر دو قائل است ولى راه مخصوص را هم از نظر دور نمىدارد، وقتى احترام به پدر ومادر را بازگو مىكند، براى گرامى داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه وبالاستقلال طرح مىكند. قرآن كريم مىفرمايد:
اما يبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا كريما (1)
اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها حتى «اوف» مگو وبه آنها پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى.
ودر بخشى ديگر مىفرمايد: ما سفارش كرديم به انسان كه احسان را نسبتبه پدر و مادر فراموش نكند:
و وصينا الانسان بوالديه احسانا (2)
وانسان را نسبتبه پدر ومادرش به احسان سفارش كرديم.
و قضى ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا (3)
پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد وبه پدر ومادر خود احسان كنيد. ودر جاى ديگر احسان به پدر ومادر را در كنار عبادت حق ياد مىكند:
ان اشكر لي و لوالديك (4)
شكر گزار من وپدر ومادرت باش.
اما با همه اين تجليلهاى مشترك، وقتى مىخواهد از زحمات پدر ومادر ياد كند، از زحمت مادر سخن مىگويد، نه از زحمت پدر، آنجا كه مىفرمايد:
و وصينا الانسان بوالديه احسانا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا (5)
زحمات سى ماهه مادر را مىشمارد، كه: دوران باردارى، زايمان، ودوران شيرخوراگى براى مادر دشوار است. وهمه اينها را به عنوان شرح خدمات مادر ذكر مىكند. قرآن كريم به هنگام يادآورى زحمات حتى اشارهاى هم به اين موضوع ندارد كه: پدر زحمت كشيده است.
بنابراين، آيات قرآن كه در مورد حق شناسى از والدين آمده استبر دو قسم است: يك قسم حق شناسى مشترك پدر ومادر را بيان مىكند وقسم ديگر، آياتى است كه مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن كريم اگر درباره پدر حكم خاصى بيان مىكند فقط براى بيان وظيفه است، نظير:
و على المولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف (6)
خوراك وپوشاك مادران به طور شايسته به عهده پدر فرزند است.
وليكن هنگامى كه سخن از تجليل وبيان زحمات است، اسم مادر را بالخصوص ذكر مىكند.
________________________________________
1. اسراء، 23.
2. احقاف، 15.
3. اسراء، 23.
4. لقمان، 14.
5. احقاف، 15.
6. بقره، 233.
زن در آينه جلال و جمال صفحه 177
پنجشنبه 91/10/28
در هوای آلوده باید برخی مواد غذایی را مصرف کرد که خاصیت خنثیکنندگی مواد سمی موجود در هوا را داشته باشند.
1. از طالبی تا ماهی!
مصرف غذاهایی كه حاوی آنتیاكسیدانهای سلنیوم و بتاكاروتن هستند هم توصیه میشود؛ هنگام آلودگی هوای استنشاقی، مقدار زیادی رادیکال آزاد در بدن تولید میشود که سبب کاهش توان فرد در انجام کارهای روزمره زندگی شده و حتی در دراز مدت میتواند بیماریهای مزمن مانند بیماری قلبی- عروقی و انواع سرطان را ایجاد کند. برای به حداقل رساندن عواقب ناشی از تجمع رادیکالهای آزاد در بدن مصرف آنتیاکسیدانها را در رژیم غذایی افزایش دهید. سبزیجات و میوههایی مثل طالبی، انبه، كدو تنبل، فلفل،اسفناج، كلم و زردآلو بتاكاروتن دارند. سلنیوم را هم میتوانید در غذاهای دریایی، مرغ، نان، آجیل و غلات سبوسدار پیدا كنید.
2. E + C + D= ضد آلودگی
چه در خانه هستید، چه در محل کار و چه پشت فرمان، از مواد غذایی مثل: کرفس، اسفناج، گوجهفرنگی، لیمو شیرین، نارنگی، پرتقال و برگه سبز کاهو استفاده کنید که غنی از ویتامین C هستند. البته مصرف جوانه گندم، روغنهای گیاهی، گردو، بادام، زیتون، جگر و سبزیجات دارای برگ سبز که منابع ویتامین E هستند را هم فراموش نکنید. به خصوص اگر شغلتان طوری است که باید بیشتر در هوای آزاد باشید؛ این ویتامین میتواند مسمومیت ناشی از آلودگی هوا را خنثی کند.منابع مناسب ویتامین D هم شیر، كره و زرده تخممرغ هستند كه باید در برنامه غذایی روزانهتان باشند.
3. پکتین بخورید!
مواد غذایی که سرشار از پکتین هستند، سرب موجود در هوا را میگیرند و مانع از نفوذ سرب به سلولهای بدن میشوند؛ مصرف روزانه یک عدد سیب میتواند عوارض ناشی از آلودگی هوا را کاهش داده و میوههایی مانند پرتقال و توتفرنگی نیز سرشار از پکتین بوده و برای کاهش عوارض آلودگی هوا مفید هستند.
4. لبنیات کمچرب میل کنید
در هوای آلوده باید بیشتر از همیشه شیر، ماست و دوغ بنوشید، زیرا فسفر، منیزیم و کلسیمی که در لبنیات یافت میشود، همگی خنثیکننده سموم هستند و برای کاهش صدمات دستگاه تنفسی و التهاب دستگاه گوارش ناشی از آلودگی هوا، باید مصرف شیر و لبنیات بیش از پیش شود.
مصرف شیر و فراوردههای آن باعث نرمشدن مخاط تنفسی فوقانی، مری و معده میشود و بهدلیل وجود ترکیبات مناسب برای رشد و نمو باکتریهای مفید که عمل دفع ادرار و مدفوع و مواد آلاینده را تنظیم میکنند، التهابات و بیماریهای دستگاه گوارش را کاهش میدهد.
5. کمبود کلسیم = جذب سرب بیشتر!
افرادی که کمبود کلسیم دارند، بیشتر در معرض خطر آلودگی با سرب قرار میگیرند. چون گیرندههای فلزات 2 ظرفیتی در بدن انسان بهصورت رقابتی عمل میکنند و در صورتی که این گیرندهها، قبلا با فلزات مورد نیاز بدن مانند آهن و کلسیم اشباع شده باشند، بدن کمتر در معرض آلودگی با سرب قرار میگیرد برای جلوگیری از آلودگی زیاد با سرب بهتر است لبنیات بیشتری مصرف کنید که منبع غنی کلسیم هستند.
6. چرب و چیلیها ممنوع!
در روزهایی که آلودگی هوا بسیار زیاد است، از غذاهای چرب بهخصوص چربیهای جامد حیوانی و گیاهی استفاده نکنید که مصرف چنین غذاهایی فقط باعث تشدید کاهش توان بدنی و ذهنی شما در طول روز خواهد شد. پس استفاده از تنقلات كم ارزش مثل چيپس، پفك و نوشابههاي گازدار را بیخیال شوید که باعث اختلال جذب عناصر مفيد در بدن ميشود و ميتواند اثرات منفی آلودگي هوا را تشدید كند. مصرف موادي مثل سوسيس و كالباس هم به دليل داشتن مواد شيميايي و نگهدارنده، علاوه بر اين كه به خودي خود مضر و سرطانزاست، برای ساکنان شهرهایی که هوای ناسالم دارد، به هيچوجه توصيه نميشود.
7. سیر و پیاز بخورید
سیر، پیاز و تره فرنگی، هر قدر هم که بوی آزاردهندهای داشته باشند اما حاوی مقدار زیادی گوگرد هستند که می توانند از مخاط دستگاه تنفسی محافظت كنند.
8. نوشیدن آب زیاد فراموش نشود
نوشیدن زیاد آب به كلیهها كمك میكند تا املاح اضافی از بدن خارج شود و ذرات آلودگی مدت کمتری در بدن باقی بماند.
9. خرید از وانتی ممنوع!
در روزهای آلودگی هوا نباید از وانتیهایی که میوه و سبزیجات تازه را در كنار خیابانها میفروشند یا مغازههایی كه سبزیجات خود را بیرون از مغازه و در مسیر عبور خودروها میگذارند، میوه و سبزی بخرید.
چهارشنبه 91/09/29
زندگی بی تو در این شهر نفس گیر شده
باورت نیست ولی دختر تو پیر شده
چه بیایی چه نیایی به خدا میمیرم
پس قدم رنجه نما که به خدا دیر شده
در کتاب قدر دختر دردانه تو
رنج و محنت همه جا رشته تحریر شده
خواب دیدم که شبی مهر به دامان دارم
آمدی خواب من غمزده تعبیر شده
آنقدر بر غم هجران تو اشک افشاندم
ژاله بر برگ گل یاس تو تبخیر شده
سرگذشت من هجران زده در طول سفر
بر رخ کودک معصوم تو تصویر شده
کاش میمردم و با چشم نمی دیدم که
چهره ات دستخوش این همه تغییر شده
با تو سر بسته بگوید غم دلواپسی اش
دختری که هدف طعنه و تحقیر شده
من وانگشت نمایی من وبازار کجا
به خدا دخترت از زنگی اش سیر شده
حاجت سلسله بر پای پر از آبله نیست
پای پر آبله ام بسته به زنجیر شده