موضوع: "بدون موضوع"

تواضع

وقتى كتاب منازل الاخرة را نوشته و به چاپ رساندم، در قم شخصى بود به نام «عبدالرزاق مسأله گو» كه همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه احکام شرعی را برای مردم مى گفت.

مرحوم پدرم از علاقه مندان منبر شیخ عبدالرزاق بود و هر روز در مجلس او حاضر مى شد و شیخ هم بعد از مسأله گفتن، كتاب منازل الاخرٍة مرا مى گشود و برای حضار از روایات و احادیث آن مى خواند.

روزى پدرم به خانه آمد و مرا صدا زد و گفت شیخ عباس! كاش مثل عبدالرزاقِ مسئله گو مى شدى و از این كتاب كه او براى ما مى خواند، تو هم مى خواندى.

چند بار خواستم بگویم پدرجان! این كتاب از تألیفات من است اما هر بار خوددارى كردم و چیزى نگفتم و فقط عرض كردم دعا بفرمائید خداوند توفیق مرحمت نمایند.

محبوبه نصرتی زاده( استاد)

دوستی و راز داری

در یک دهکده ای دور افتاده دو تا دوست زندگی می کردند. یکی از اونها جانسون و دیگری پیتر بود. این دو تا از کودکی با هم بزرگ شده بودند. آنقدر این دو دوست رابطه خوبی با هم داشتند که نصف اهالی دهکده فکر میکردند که ِاین دو نفر با هم برادرند. با این حال که هیچ شباهتی به هم نداشتند. اما این حرف اهالی نشان از اوج محبتی بود که بین این دو نفر وجود داشت. همیشه پیتر و جانسون راز دلشون رو به همدیگه میگفتند و برای مشکلاتشون با همدیگه همفکری میکردند و بالاخره یه راه چاره براش پیدا می کردند. اما اکثر اوقات جانسون این مسائل رو بدون اینکه پیتر بدونه با دوستای دیگه اش در میان میگذاشت.
وقتی پیتر متوجه این کار جانسون می شد ناراحت می شد اما به روش هم نمی آورد. چون آنقدر جانسون رو دوست داشت که حاضر نبود حتی برای یک دقیقه تلخی این رابطه رو شاهد باشه. به خاطر همین احترام جانسون رو نگه می داشت و باز هم مثل همیشه با اون درد دل می کرد. سالها گذشت و پیتر ازدواج کرد و رفت سر خونه زندگیش، اما این رابطه همچنان ادامه داشت و روز به روز عمیق تر می شد. یه روز پیتر می خواست برای یه کار خیلی مهم با خانواده اش بره به شهر. به خاطر همین اومد و به جانسون گفت من دارم می رم به طرف شهر، اما اگه امکان داره این کیسه پول رو توی خونت نگهدار تا من از شهر برگردم.
جانسون هم پول رو گرفت و رفیقش رو تا دروازه خروجی بدرقه کرد. وقتی داشت به خونه برمی گشت، سر راه رفت پاتوق خودش و شروع کرد با دوستاش تفریح کردن. هوا دیگه داشت کم کم تاریک می شد و جانسون با دوستاش می خواست خداحافظی کنه. اما دوستاش گفتن هنوز که زوده چرا مثل هر شب نمی ری؟ اونم گفت که پولهای پیتر توی خونست و باید زودتر بره خونه و از پولها مراقبت کنه. خلاصه خداحافظی کرد و رفت. وقتی رسید خونه سریع غذاشو خورد و رفت توی اتاقش. پولها رو هم گذاشت توی صندوقش و گرفت تخت تخت خوابید. بی خبر از اتفاقی که در انتظارش بود …
بله درست حدس زدید. چند نفر شبونه ریختن توی خونه و پولها رو با خودشون بردند! جانسون صبح که از خواب بیدار شد متوجه این موضوع شد و از ناراحتی داشت سکته می کرد ! تمام زندگیش رو هم اگه می فروخت نمی تونست جبران پولهای دزدیده شده رو بکنه. از ناراحتی لب به غذا هم نزد. دم دمای غروب بود که دید صدای در میاد. در رو که باز کرد دید پیتر اومده تا پولها رو با خودش ببره. وقتی جانسون ماجرا رو براش تعریف کرد، پیتر به جای اینکه ناراحت بشه و از دست جانسون عصبانی باشه، شروع کرد به خندیدن و گفت می دونستم، می دونستم که بازم مثل همیشه نمی تونی جلوی زبونت رو بگیری. اما اصلاً نترس. چون من فکرشو می کردم که این اتفاق بیافته. به خاطر همین چند تا سکه از آهن درست کردم و توی اون کیسه ریختم و اصل سکه ها رو توی خونه خودم نگه داشتم و چون می دونستم که کسی از این موضوع با خبر می شه و تو به همه می گی که سکه ها پیش تو بوده، خونه من امن تر از تو بود. الآن هم اصلاً نگران و ناراحت نباش شاید از دست من و این رفتارم ناراحت بشی، اما این درسی برات می شه که همیشه مسائلی رو که دیگران با تو در میون میگذارند توی قلبت محفوظ نگه داری و به شخص ناشناسی راز دلت رو بازگو نکنی …
سالها گذشت و جانسون از اون اتفاق درس بسیار بزرگی گرفت. اینکه راز دیگران مثل راز دل خودش می مونه و باید برای حفظ اون راز تلاش کنه. همونطور که خودش از فاش شدن راز دلش ناراحت می شه دیگران هم از این موضوع امکان داره تحت تاثیر قرار بگیرند و چه بسا موجب سلب اطمینان و تیرگی رابطه دوستی هم بشود. بطوریکه صداقت و صفای دل شما نباید تحت هیچ شرایطی موجبات آسیب و نگرانی شما را فراهم نماید.

محبوبه نصرتی زاده ( استاد)

مهم ترین کارکردها و آثار عزاداری امام حسین(علیه السلام)،

زنده نگاه داشتن نهضت عاشورا عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) در مهم ترین کارکرد خود، سبب شده است تا یاد، نام و پیام‌های نهضت عاشورا زنده و جاوید بماند، و آموزه‌های آن به همه بشریت انتقال یابد. از این طریق، همه انسان‌ها ـ مسلمان و نامسلمان در طول تاریخ، با آموزه هایی همچون : ستم ستیزی، آزادگی، شهادت طلبی، ایثار و حقیقت جویی آشنا شده اند. معرفی الگوهای راستین و ایجاد پیوند عمیق عاطفی با آنان عزاداران حسینی، با شرکت در مراسم عزای امام حسین(علیه السلام)و یاران با وفایش، با شخصیت و عظمت روحی آنان آشنا می شوند، و آنان را انسان‌های کاملی می یابند که واجد صفات پسندیده صبر، وفا، استقامت، و از خود گذشتگی اند، و هر یک، الگو و اُسوه نیکی هایند.

 مهم تر اینکه عزاداران به یاد مظلومیت و مصیبت ایشان به سوگ می نشینند، می گریند، و بر سر و سینه می زنند، و از این طریق، شناخت خود را نسبت به آنان با پیوندی عاطفی، استحکام می بخشند. از آن سو، عزاداران با دشمنان امام حسین(علیه السلام)، یزید و یزیدیان، نیز آشنا می شوند، و نسبت به آنان عمیقاً نفرت پیدا می کنند. بر این اساس، عزاداری امام حسین(علیه السلام)، در عمل، به تحقّقِ «تولّی» و «تبرّی» می انجامد، و فرصتی می شود تا عزاداران در خطاب به مقتدای خود، اعلام کنند: «انّی سلمٌ لِمن سالمکم و حربٌ لِمن حاربکم و ولی لِمن والاکم و عدوٌّ لِمن عاداکم» من، با کسانی که با شما در آشتی و صلح باشند، آشتی ام . و با کسانی که با شما در ستیز و جنگ باشند، در ستیزم و با کسانی که شما را دوست بدارند، دوستم و با کسانی که شما را دشمن بدارند، دشمَنم. تعلیم معارف دینی مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام)فرصتی بسیار ارزشمند به دست می دهد تا واعظان و خطیبان عالم، به بیان احکام و مباحث شرعی، اخلاقی و اعتقادی بپردازند و عزاداران حسینی را با معارف دینی آشنا کنند.

بر این اساس، همان گونه که در محرم سال 61 هجری، امام حسین(علیه السلام)برای احیای دین قیام کرد، مراسم عزاداری او نیز در طول تاریخ، بستری شد برای احیای دین و ترویج معارف آن. ایجاد معنویّت در جامعه چنان که پیش تر نیز گذشت، شرکت در عزاداری امام حسین(علیه السلام)، آرامش و لذت خاصی به عزاداران می بخشد. در واقع، این آرامش ناشی از فضای ویژه ای است که در مجالس عزای حسینی به وجود می آید. در این مجالس، سخن از دیانت، حقیقت و مظلومیت، با اشک و سوز همراه می شود و جان‌های خسته از زندگی‌های روزمره را دگرگون می کند. در نتیجه، عزاداران احساس پاکی، سبکباری، لطافت و معنویت می کنند که این حالات خود می تواند بیانگر نوعی از تزکیه و پالایش روحی باشد که با شرکت در مجالس عزای حسینی به دست می آید; البته سزاوار است که عزاداران در خارج از مجالس عزا نیز مراقب اعمال خود باشند تا رشد معنوی آنان افول نیابد. در اینجا، همچنان باید تأکید کرد که موارد یاد شده در بالا، تنها برخی از مهم ترین کارکردها و آثار عزاداری امام حسین(علیه السلام)است. گریه و عزاداری برای حسین(علیه السلام)، در واقع، انقلاب و مکتب او را زنده نگاه داشته و پیام امام حسین(علیه السلام)را به همه انسان‌ها انتقال داده است. بر این اساس، گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض بر ستمگران است و پاسدار خون شهیدان.

 محبوبه نصرتی زاده ( استاد)

مثل درخت انگور

درخت انگور اگر بخواهد بیشتر رشد کند و بار و محصول بیشتری داشته باشد باید تکیه کند ، آنهم بر تکیه گاهی محکم و رفیع و بلند .

ما هم اگر بخواهیم در این عالم رشد کرده و بار و حاصل بیشتری داشته باشیم ، باید تکیه کنیم  آنهم بر تکیه گاهی که قادر باشد و بالا و بلند.

و از خدا قادرتر و رفیع تر کیست و کجاست ؟

این است که خود در قرآن کریم می فرماید:

  “الا تتخذوا من دونی وکیلا”

جز من هیچ کس را تکیه گاه خود قرار ندهید!

محبوبه نصرتی زاده(استاد)

مثل درخت انگور

درخت انگور اگر بخواهد بیشتر رشد کند و بار و محصول بیشتری داشته باشد باید تکیه کند ، آنهم بر تکیه گاهی محکم و رفیع و بلند .

ما هم اگر بخواهیم در این عالم رشد کرده و بار و حاصل بیشتری داشته باشیم ، باید تکیه کنیم  آنهم بر تکیه گاهی که قادر باشد و بالا و بلند.

و از خدا قادرتر و رفیع تر کیست و کجاست ؟

این است که خود در قرآن کریم می فرماید:

  “الا تتخذوا من دونی وکیلا”

جز من هیچ کس را تکیه گاه خود قرار ندهید!

محبوبه نصرتی زاده(استاد)