موضوعات: "پژوهش" یا "فراخوان"

حدیث

ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ علیه السلام فرمودند:
ﯾﮏ ﻣﺆﻣﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ
1. ﺧﺎﻧﻪ ﻭﺳﯿﻊ
2. ﺳﻮﺍﺭﯼ ﺧﻮﺏ
3. ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎ
4. ﭼﺮﺍﻍ ﭘﺮ ﻧﻮﺭ

ﺷﺨﺼﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﭼﻪ ﮐﻨﯿﻢ؟
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
این حدیث ﺑﺎطنی ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ:
1. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺧﺎنه ﻭﺳﯿﻊ؛
ﺻﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺎن گر ﺭﻭﺡ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ.
2. ﻣﺮﮐﺐ ﺧﻮﺏ، عقل ﺍﺳﺖ.
3. ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎ، ﺣﯿﺎ ﺍﺳﺖ.
4. ﻭ چراغ پر نور، ﻋﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺛﻤﺮﻩ‌ی ﺁﻥ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ.

کتاب اصول کافی: جلد 6، صفحه 525
محبوبه نصرتی زاده(استاد)

زیارت اربعین

آیت الله جوادی آملی
همان گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت است

امام حسن عسگری (ع) فرمودند: «علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین و زیارة الأربعین و التختّم في الیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرّحمن الرّحیم»؛ «نشانه های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامه نمازِ پنجاه و یک رکعت، زیارت اربعین حسینی، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم».

مراد از نماز پنجاه و یک رکعت، همان هفده رکعت نماز واجب روزانه به اضافه نمازهای نافله است که جبران کننده نقص و ضعف نمازهای واجب است؛ به ویژه اقامه نماز شب در سحر که بسیار مفید است. نماز پنجاه و یک رکعت به شکل مذکور از مختصات شیعیان و ارمغان معراج رسول خدا (ص) است. شاید سرّ ستودن نماز به وصف معراج مؤمن این باشد که دستورش از معراج آمده است و نیز انسان را به معراج می برد.
موارد دیگری نیز که در روایت یاد شده، همگی از مختصات شیعیان است؛ زیرا فقط شیعه است که سجده بر خاک دارد و نیز غیرشیعه است که یا بسم الله الرحمن الرحیم را نمی گویند یا آهسته تلفظ می کنند. همچنین شیعه است که انگشتر به دست راست کردن و نیز زیارت اربعین حسینی را مستحب می داند.

مراد از زیارت اربعین، زیارت چهل مؤمن نیست؛ زیرا این مسأله اختصاص به شیعه ندارد و نیز «الف و لام» در کلمه «الاربعین»، نشان می دهد که مقصود امام عسکری (ع) اربعین معروف و معهود نزد مردم است.

اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه های ایمان است، بلکه طبق این روایت در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. برپایه این روایت، همان گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت است.

به دیگر سخن، براساس فرموده رسول خدا (ص) : عصاره رسالت نبوی (ص) قرآن و عترت است؛ «إني تارک فیکم الثقلین… کتاب الله و… عترتي أهل بیتي». عصاره کتاب الهی که دین خداست، ستونی دارد که نماز است و عصاره عترت نیز ستونش زیارت اربعین است که این دو ستون در روایت امام عسکری (ع) در کنار هم ذکر شده است؛ امّا مهمّ آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین انسان را چگونه متدین می کنند.
(شکوفایی_عقل_در_پرتو_نهضت_حسینی ص ۲۲۷)
محبوبه نصرتی زاده(استاد)

میانه روی در اقتصاد

سفارش مولا علی (ع) به میانه روی در امور اقتصادی :
«كُنْ سَمْحاً ولا تَكُنْ مُبَذِّراً، وكُنْ مُقَدِّراً ولا تَكُنْ مُقَتِّراً»
«بخشنده باش اما ولخرج مباش؛ و صرفه جو باش ليكن خسيس مباش»
نهج البلاغه، حكمت 33؛
ميزان الحكمه: ج1، ص528.

محبوبه نصرتی زاده(استاد)

بدترین توشه

حضرت علی (ع) می فرمایند:
بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ.

بد توشه ای برای آخرت است ستم بر بندگان خدا.
غررالحکم ،ج 1 ،ص 342.

محبوبه نصرتی زاده(استاد)

تاثیر لقمه حرام

رسول خدا صل الله و علیه و آله و سلم
«اَلجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلي جَسَدٍ غَذَي بِالحَرَامِ».
«بهشت حرام است بر بدني كه از غذاي حرام تغذيه نمايد»
[إرشاد القلوب إلي الصواب (للديلمي)، ج‌1، ص: 69]
«تَرْكُ لُقْمَةِ حَرَامٍ أَحَبُّ إِلَي اللَّهِ تَعَالَي مِنْ صَلَاةِ أَلْفَيْ رَكْعَةٍ تَطَوُّعا». يعني:
«ترك كردن يك لقمه حرام در نزد خدا بهتر است از دو هزار ركعت نماز مستحبي»
[بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‌90، ص: 373]
اميرالمؤمنين علیه السلام
«لَيسَ مِن شِيعَتِي مَن أَكَلَ مَالَ المُؤمِنِ حَراماً».
«از شيعيان من نيست كسي كه مال مؤمني را به حرام بخورد»
[إرشاد القلوب إلي الصواب (للديلمي)، ج‌1، ص: 69]
داستانك:
شريك بن عبد اللَّه نخعي،
از فقهاي معروف قرن دوم هجري،
به علم و تقوا معروف بود.
مهدي بن منصور، خليفه عباسي، علاقه فراوان داشت كه منصب «قضا» را به او واگذار كند،
ولي شريك بن عبداللَّه براي آنكه خود را از دستگاه ظلم دور نگاه دارد زير اين بار نمي‌رفت.
و نيز خليفه علاقه‌مند بود كه «شريك» را معلم خصوصي فرزندان خود قرار دهد تا به آنها علم حديث بياموزد.
شريك اين كار را نيز قبول نمي‌كرد و به همان زندگي آزاد و فقيرانه‌اي كه داشت قانع بود.
روزي خليفه او را طلبيد و به او گفت: «بايد امروز يكي از اين سه كار را قبول كني:
يا عهده‌ دار منصب «قضا» بشوي،
يا كار تعليم و تربيت فرزندان مرا قبول كني،
يا آنكه همين امروز ناهار با ما باشي و بر سر سفره ما بنشيني.».
شريك با خود فكري كرد و گفت: حالا كه اجبار و اضطرار است، البته از اين سه كار، سومي بر من آسانتر است.
خليفه ضمنا به مدير مطبخ دستور داد كه امروز لذيذترين غذاها را براي شريك تهيه كن.
غذاهاي رنگارنگ از مغز استخوانِ آميخته به نبات و عسل تهيه كردند و سر سفره آوردند.
شريك كه تا آن وقت همچو غذايي نخورده و نديده بود، با اشتهاي كامل خورد.
خوانسالار آهسته بيخ گوش خليفه گفت:
«به خدا قسم كه ديگر اين مرد روي رستگاري نخواهد ديد.».
طولي نكشيد كه ديدند شريك، هم عهده‌ دار تعليم فرزندان خليفه شده و هم منصب «قضا» را قبول كرده و برايش از بيت المال مقرري نيز معين شد.
روزي با متصدي پرداخت حقوق حرفش شد. متصدي به او گفت:
«تو كه گندم به ما نفروخته ‌اي كه اينقدر سماجت مي‌كني؟».
شريك گفت: «چيزي از گندم بهتر به شما فروخته ‌ام،
من دين خود را فروخته‌ ام.»
مجموعه‌ آثاراستادشهيدمطهري، ج‌18 (داستان و راستان)، ص: 255 به نقل از مروج الذهب مسعودي، جلد 2،
استاد محمود قاسمی
محبوبه نصرتی زاده(استاد)