مدرسه علمیه فاطمیه پاکدشت
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم
تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم
کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای
من همه خون خدامیجوشد ازبام ودرم
کعبه گفتا مردو زن برگردمن آرد طواف
من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم
کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من
میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم
کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند
توکجا ومن کجا تو دیگری من دیگرم
کربلاگفتا که روح انبیا را کعبه ای است
آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم
کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده
این شرافت بس،که من خودزادگاه حیدرم
کربلاگفتا علی بوده سه شب مهمان تو
من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم
کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار
وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم
کربلا گفتا منم در خیمه گاه و قتلگاه
سعیِ هفتاد و دو ثارالله را یاد آورم
کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین
سالها و قرن ها جوشد زدامان کوثرم
کربلاگفتاکه زمزم را چه با خون حسین
زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم
محبوبه نصرتی زاده(استاد)
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط وفائی نژاد در 1395/07/16 ساعت 01:38:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |