مدرسه علمیه فاطمیه پاکدشت
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
شنبه 91/06/11
تو تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده اش تو اتوبوس نشسته بودم . یه دختر 9-8 ساله ای هم به خاطر نبود جا دور از مادرش نشسته بود رو صندلی،ته اتوبوس.
دختر کوچولو روسری اش را خیلی زیبا ،با رعایت حجاب ،همراه چادر عربی سرش کرده بود.
خانومی مانتویی و تقریباً بی حجاب که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد میزد با افسوس گفت:
تو این گرما ،اینا چیه پوشیدی؟
از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس…
تو گرمت نمیشه بچه ؟
همون لحظه اتوبوس ایستاد و باید پیاده می شدیم .
دختر کوچولو گره روسری اش را سفت تر کرد و محکم گفت: بله… گرممه… ولی آتیش جهنم از تابستون امسال گرمتره…
دختر کوچولو پیاده شد و اون خانم سخت به فکر فرو رفت…
نوشته صدیقه خانی طلبه فارغ التحصیل برگرفته از کتاب(انسان برای زندگی بهتر نوشته محمد استاد جعفری)
شنبه 91/06/11
حتماً برای شما نیز پیش آمده است که به لغت انگلیسی خاصی برخورد کنید و از تلفظ صحیح آن واژه بی اطلاع باشید. برای پی بردن به تلفظ صحیح واژگان انگلیسی حتماً احتیاج به نرمافزارهای تخصصی دیکشنری و یا مراجعه به افراد مطلع نیست، بلکه با استفاده از موتور جستجوی گوگل نیز به آسانی میتوانید تلفظ صحیح لغات را به صورت شفاهی بشنوید و یاد بگیرید. در این ترفند به نحوه انجام این کار خواهیم پرداخت.
بدین منظور:
در قدم اول وارد موتور جستجوی گوگل به نشانی www.google.com شوید.
سپس عبارت define:example را وارد نموده و جستجو کنید. به جای عبارت example که به عنوان نمونه وارد شده است بایستی لغت انگلیسی مورد نظر خود را وارد کنید.
اکنون (ترفندستان) صبر کنید تا صفحه به طور کامل بارگذاری شود.
حال اگر به بالای لیست نتایج دقت کنید، عبارتی که وارد کرده بودید را همراه با معنی، مترادفها و علائم فونتیک آن خواهید دید.
همچنین علامتی به شکل یک بلندگو نیز وجود دارد که با کلیک بر روی آن میتوانید تلفظ صحیح واژه را به صورت شفاهی بشنوید.
لازم به ذکر است برای دانلود این فایل صوتی شامل تلفظ شفاهی کلمه، کافی است آدرس زیر را در مرورگر وارد کنید:
https://ssl.gstatic.com/dictionary/static/sounds/de/0/example.mp3به جای واژه example در قسمت آخر آدرس، بایستی واژه مورد نظر خود را وارد نمایید.
چهارشنبه 91/06/08
تأملی در باب پدیدهی اجتماعی اشتغال زنان
ترکیب «قشری به نام زن شاغل» در جامعهی ایران ترکیب بدیع و تازهای است و قدمتش آنقدرها دور نیست که بشود برایش تاریخچه نوشت. زن امروز بهشدت میل دارد بیرون از خانه کار کند و خودش را به هر دری میزند تا بتواند شغل مناسب و خوبی برای خودش فراهم کند. مسئلهی اشتغال زنان در جامعهای مثل ایران میتواند به یک موضوع مهم و بحثبرانگیز تبدیل شود؛ زیرا زن ایرانی امروز، هم دوست دارد همسر و زن و مادر خانه باشد و کدبانوگریاش شهرهی آفاق، و هم دلش میخواهد شاغل باشد. درحالیکه جامعهی زنان شاغل، خودشان هم بر این امر اتفاق نظر دارند که جمع کردن همهی این موارد کار سخت و دشواری است و بیشترین فشار و مسئولیت بر شانههای زنی است که میخواهد در فعالیت اجتماعی مشارکت و حضور داشته باشد.
اشتغال زنان را میتوان در ردیف پدیدههای اجتماعی مهمی دانست که هم از اجتماع اثر میگیرند و هم بر اجتماع اثر میگذارند. قطعا این اثرگذاری و اثرپذیری نمیتواند فقط جنبهی منفی و یا تنها جنبهی مثبت داشته باشد و باید از جهات گوناگون بررسی شود. اگر هم نظریهپردازانی هستند که مقالههای بلندبالا برای اثبات اثرگذاری صرفا منفی یا مثبت این قضیه نوشتهاند، حتما از جنبههای مختلف و گوناگون این پدیده غافل بودهاند؛ وگرنه میشود به صراحت گفت که نظریهی آنها با بیانصافی و درک نادرست از روحیه و شرایط زنان و جامعه بوده است.
من کار کردن را دوست دارم
معمولا کسی از یک مرد یا پسر جوان نمیپرسد که چرا کار میکند و انگیزهاش از اینکه میخواهد شاغل باشد چیست؛ زیرا به نظر همه سؤال خندهداری است. اما خیل عظیمی از جامعهشناسان و روانشناسان و کارشناسان مذهبی و علمی به دنبال جواب این سؤال هستند که چه انگیزهای میتواند یک زن را مجبور کند که به کار بیرون از خانه تن دهد و مسئولیت خانه را هم به دوش بکشد و خودش را زیر فشار نقشهای متعدد اجتماعی قرار بدهد. اگر فرض نیاز مالی زن شاغل را کنار بگذاریم، با تعداد محدود اما مهمی از انگیزههای رویآوردن زنان به اشتغال مواجه میشویم که برای مثال عبارتند از:
1- استقلال مالی:
زنان دوست دارند استقلال مالی داشته باشند تا احساس مصرفگرایی و مستقل از مرد بودن را تجربه کنند.
۲- مدرک:
بالا رفتن سطح سواد و تحصیلات و رسیدن به مدارج بالای علمی یکی دیگر از دلایل استقبال زنان از اشتغال است. زنی که چند سال از عمر خود را صرف تحصیل و تحقیق و پژوهش میکند، حالا میخواهد با مشارکت اجتماعی، توانمندیهایش را به جامعه ابراز کند.
۳- ارتباط اجتماعی:
زن خانهدار یک انسان مصرفگراست و حس تنهایی و مصرفگرایی میتواند عامل بروز افسردگی در زنان باشد. از طرفی، زن امروز، دیگر از داشتن خانههای بزرگ ۲۰۰-۳۰۰ متری و حیاط و باغ و باغچه و همسایه و اینجور چیزها محروم بوده و همهی زندگیاش در خوشبینانهترین حالت، محدود به یک خانهی ۱۰۰-۱۲۰ متری است. زندگی شهری ارتباط اقوام و همسایهها را کم و محدود کرده. به همین دلیل و دلایل فراوان دیگر، زن در خانه احساس تنهایی و عقبماندگی از اجتماع میکند و نیاز دارد برای ارتباط گرفتن با انسانها به کاری بیرون از خانه و غیر از خانهداری بپردازد.
۴- شغل به مثابهی یک ارزش:
اثری که جامعه بر پدیدهی اشتغال زنان داشته، خیلی پُررنگ و تأثیرگذار بوده؛ زیرا شاغل بودن یک زن در جامعهی امروز ایران تبدیل به یک ارزش اجتماعی شده است، تا جاییکه زن شاغل امروز بهخاطر شغلش، به همجنسان خانهدارش فخرفروشی میکند و خودش را یک سر و گردن بالاتر از زنی میداند که در خانه بیشتر وقت خود را برای تربیت کودکش صرف میکند. این احساس برتری و پیروزی زنان شاغل نسبت به همجنسان بیکار یا خانهدار، خود میتواند عامل مهمی برای ترغیب افکار عمومی جامعهی زنان بهسمت اشتغال باشد.
از آن طرف قضیه
انتخاب شغل برای زنان کار سادهای نیست. حتی قبل از آن، تعداد زیادی از افراد جامعهی زنان بر سر دو راهی انتخاب اشتغال و خانهداری ماندهاند و حسابی وزنههای هر دو طرف را سبک و سنگین کردهاند. اگر اشتغال مانع ازدواج زنان نشود، در روند فرزندآوری آنان اثر خواهد گذاشت.
زنی که دلش میخواهد کار کند، دوست هم دارد که مادر شود، اما وقتی شرایط کاری و شغلیاش به او این اجازه را نمیدهد که بتواند با خیال راحت به مادریاش برسد، او سعی میکند تا جاییکه میتواند این امر را به تعویق بیندازد. ترسِ از دست دادن پایگاه اجتماعی و شغلی و پیشرفتهای روبهروی زن شاغل، او را بر این میدارد که بر میل مادریاش پا بگذارد. از طرفی، اشتغال زنان میتواند تا حدودی بر روابط همسران هم اثرگذار باشد.
در هر حال، یک زن همیشه بین چند راه و چند انتخاب قرار دارد که البته هیچکدام از آنها بهترین راه ممکن نیست و نمیتواند بهترین انتخاب او باشد. او نمیداند در خانه بنشیند و به کار فکر نکند، یا کار کند و به خودش فشار مضاعف وارد کند و استرس و اضطراب رسیدگی به همهی نقش هایش را تحمل کند و فرزند نوزادش را به آغوش مربی مهدکودک بسپارد و یا…
اشکال کار کجاست؟
زنان نیمی از جامعهاند و ما نمیتوانیم و نباید این نیمه را نادیده بگیریم. نمیشود به زن بگوییم یکی از این راهها را انتخاب کن؛ زیرا در هر صورت یک نفر این جا مغبون واقع میشود. قطعا نمیتوان به زن عصر حاضر گفت که فکر کار کردن را از سرش بیرون کند؛ زیرا هم جامعه به حضورش نیاز دارد و هم زن به حضور در اجتماع. زنی که از خودش راضی باشد، شاد خواهد بود و شادیِ زنان شادیِ خانواده را بهدنبال دارد و به تبع آن، اجتماعی شاد میسازد. اشکال کار کجاست که زن مسلمان ایرانی نمیتواند بهراحتی و بدون دغدغه و استرس و اضطراب، هم به حضور و مشارکت اجتماعی خود برسد و هم نقش مادری و همسری خود را به بهترین شکل ممکن ایفا کند؟
سؤال بالا پاسخهای متعددی دارد که از حوصله و مجال این یادداشت بیرون است، اما با یک حساب سرانگشتی و سطحی هم میشود فهمید که با اصلاح سیاستهای اشتغال زنان میتوان تا حد قابل توجهی دغدغهی زنان را در عرصهی اشتغال کاهش داد و میدان را برایشان بازتر کرد. مثلا تصویب کار پارهوقت یا نیمهوقت برای زنان، ایجاد دورکاری، ایجاد شغلهای محلی و نزدیک بودن محل کار زنان به خانه، تغییر مدل مرخصی بعد از زایمان و مسائلی از این دست…
پای کار آنجا میلنگد که جامعهی اسلامی-ایرانی ما مدلی منحصربهفرد برای اشتغال زنانمان ندارد؛ مدلی که با شرایط و ویژگیهای زن جامعهی مسلمان ایرانی هماهنگ بوده، با شیوه و سبک زندگی دینیاش همخوانی داشته باشد. زن شاغل مسلمان ایرانی باید مدلی از اشتغال داشته باشد که منحصر به جامعه و شرایط روحی-روانی خودش و هماهنگ و همسو با دینش باشد. آیا واقعا همینطور است؟ آیا در عمل، مدل اجتماعی و دینی اشتغال زنان ما با زنان غربی و غیر ایرانی تفاوتی دارد؟ واقعا مشکل کار از کجاست؟
فاطمه خوش نما
چهارشنبه 91/06/08
دستهایش را صاف گرفته روبهروی دختری که پشت میز نشسته و ماسک گذاشته جلوی دهن و بینیاش. دختر که از پرسنل آرایشگاه است، مثل بقیهی همکارانش کت سفید پوشیده است با شلوار قرمز و کراوات قرمز. دست مشتری را میگذارد روی یک چیزی که نمیدانم چیست، اما معلوم است بهخاطر راحتی مشتری این کار را میکند. خیلی تند ناخنها را سوهان میکشد…
خانمهای زیادی در صف کاشت ناخن نشستهاند؛ ۱۹، ۲۰ شاید هم ۲۵ نفر. منتظرند نوبت آنها برسد. متخصص خدمات ناخن که نمیدانم تخصصش را از کجا گرفته، بعد از سوهان کشیدن ناخنها دست مشتری را میگذارد در محلولی از آب و یک چیز دیگر تا ناخنها انعطافپذیر شوند و بشود بهراحتی روی آنها کار کرد.
میخواهم به دستانم نگاه نکنم. میخواهم حساس نشوم. کیفم را باز میکنم و کتابم را درمیآورم. اما یواشکی به ناخنهای خودم نگاه میکنم. دستها را برمیگردانم و انگشتهایم را از زاویه و جهات مختلفی برانداز میکنم.
دنبال صفحهای میگردم که بعد از آخرین خواندنم همیشه در قسمت سمت راست آن، علامت میگذارم. صفحهی ۸۵ را باز میکنم که بخوانم، دوباره ناخنها و انگشتهایم میآید جلوی چشمم. با خودم فکر میکنم اگر من هم، چنین ناخنهایی برای خودم بسازم، تکلیف دختر کوچولوی خانهام چه میشود؟ شُستناش؟ عوض کردنش؟ غذا دادنش؟
چند خط از کتابم را میخوانم، اما حواسم جمع نیست. متخصص ناخن دارد با وسواس زیادی کارش را انجام میدهد. ابزار زیادی دارد. همینطور مدام با ابزارهای مختلف روی ناخن مشتری کلنجار میرود. دست آخر روی لایه ناخنی که کاشته است، لاک میزند. یکی از ناخنها را پاک میکند و از اول لاک میزند. حالا نوبت طرح روی لاکهاست؛ گلهای ریز و نقطهای سفید و صورتی روی لاک سورمهای مات.
تلفن همراه خانمی که تازه ناخنش را لاک زده، زنگ میزند. با مهارت خاصی جواب تلفنش را میدهد و در این مدت کاملا حواسش جمع است که ناخنهایش به جایی برخورد نکند. میخواهد زود برود. خیلی عجله دارد. میگوید ۷-۸ ساعتی میشود که در آرایشگاه نشسته است. متخصص ناخن به او میگوید باید دو هفتهی دیگر برای ترمیم کاشت ناخن و لاکها و طراحیهایش او را ببیند.
***
ایران در خاورمیانه رتبهی دوم مصرف لوازم آرایش را دارد و در رتبهبندی جهانی، رتبهی هفتم را داراست. این خبر را خیلی وقت است شنیدهایم. ظاهرا اهمیت چندانی هم نداشته است، به این دلیل که فقط عنوان خبر و یک تحلیل و آسیبشناسی جزئی از ماجرا، چاشنی مطالب بعضی از خبرگزاریها شده بود و همین!
اینکه میزان مصرف لوازم آرایش در کشور ما فلان آمار را دارد، یک طرف قضیه است و اینکه خانمهای ایرانی چقدر از وقت و زمان و سرمایهی اقتصادیشان را در آرایشگاهها هدر میدهند، مسئلهی دیگری است. عادت کردهایم برای خبرهایی از این دست، سری تکان بدهیم که یعنی خیلی متأسفیم. غافل از اینکه شاید خود ما هم جایی وسط این آمار و ارقام و ماجراها هستیم.
اینکه ما برای ده عدد ناخن، این همه وقت و زمان و انرژی و پول هزینه کنیم و بگوییم صرفا برای دل خودمان این کار را میکنیم، بیشتر شبیه یک نیاز روانی است. تعارف نداشته باشیم. کاری هم به تحلیلها و آسیبشناسیهای روانشناسانه و جامعهشناسانه نداریم. خودمانیم و خودمان! واقعیت را ببینیم و همان را بگوییم.
من میخواهم با طرحی اینچنینی روی ناخنهایم، آن را بیشتر و زیباتر از آن چه هست نشان بدهم. میخواهم وقتی از مهمانهایم پذیرایی میکنم، دستها و ناخنهایم، اولین و مهمترین و زیباترین چیزی باشد که بهچشم میآید. میخواهم اگر کسی خودم را ندید، ناخنهایم را ببیند و غافلم از اینکه همین ناخنهای خوشرنگولعاب مانع میشود تا دیگران «من» را ببینند و «بودنم» را و «تواناییهایم» را. خودِ خودم را.
نه اینکه نشود. میشود کسی در چنین شرایطی خودِ واقعیاش را هم نشان بدهد، اما کارش سختتر است، چون الان دارد خودِ جنسیاش را بهنمایش میگذارد و جنبهی جنسیتِ خالیِ خودش را پُررنگتر کرده است.
«بندهی آنی که در بند آنی»
کاری به بحث شرعی و اقتصادی ماجرا ندارم. میخواهم بگویم: آیا من، از همهی زن بودنم همین ناخنها را برای نشان دادن دارم؟ آیا من با این کارم جز اینکه جنسیت خود را به رخ بکشم، کار دیگری انجام میدهم؟ آیا زیباییهای من را فقط این ناخنهای کاشتنیِ طراحیشده میتواند نشان بدهد؟ کار من با این سؤالهای بیجواب است.
فاطمه خوش نما