قطعه ای از مناجات شهید چمران

مناجات شهید چمران

بی نیاز
” خدایا از آنچه کرده ام اجر نمی خواهم و به خاطر فداکاریهای خود بر تو فخر نمی فروشم، آنچه داشته ام تو داده ای و آنچه کرده ام تو میسرنمودی، همه استعدادهای من، همه قدرتهای من، همه وجود من زاده اراده تو است، من از خود چیزی ندارم که ارائه دهم، از خود کاری نکرده ام که پاداشی بخواهم.
خدایا هنگامی که غرش رعد آسای من در بحبوحه طوفان حوادث محو می شد و به کسی نمی رسید، هنگامی که فریاد استغاثه من در میان فحش ها و تهمت ها و دروغ ها ناپدید می شد… تو ای خدای من، ناله ضعیف شبانگاه مرا می شنیدی و بر قلب خفته ام نورمی تافتی و به استغاثه من لبیک می گفتی. تو ای خدای من، در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتی، تو در تنهایی، انیس شبهای تار من شدی، تو در ظلمت نا امیدی دست مرا گرفتی و هدایت کردی. در ایامی که هیچ عقل و منطقی قادر به محاسبه نبود، تو بر دلم الهام کردی و به رضا و توکل مرا مسلح نمودی… خدایا تو را شکر می کنم که مرا بی نیاز کردی تا از هیچکس و از هیچ چیز انتظاری نداشته باشم.

زهرا نقدی

همکار فرهنگی

به یاد سردار شهید حسین همدانی



تقدیم به همه ی برادر همدانی ها
دستهای خیابان
نفیرباد
اعصاب ابر
بر پهنای نبض ایستاده مرگ
صدا……. خدا …………تو
جنازه شب را به کدام واژه تقدیم کنیم؟
در سکوت ممتد زمین
در شرم حادثه
در دنیای غیرت
و هوای غریب غربت
وچه زود آسمان غافلگیر می شود
در رگبارهای پی در پی
نوازش ترکش ها
بوسه گلوله ها
وقتی قلب دشمن شکافته می شود
و تو سوار بر مرکب عشق
با پرچم ولا یت
مدافع حرم بودی
و این سرزمین مظلومانه به سوگ نشسته
و بر ترکش های تنت سجده میکند بغض آسمان
غیرت زمین
و فریاد لبیک یا حسین (ع)پیدا می کند
آری!
<<تکلیف است برادر>>
و این بازی دراز
ادمه دارد

معصومه شهرکی

طلبه پایه اول

شادی های گمشده(به مناسبت روز جهانی کودک)

به مناسبت روز جهانی کودک
در سال 1946 بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا، مجمع عمومی سازمان ملل به منظور حمایت از کودکان سازمانی به نام یونیسف را ایجاد کرد که نخست«انجمن بین المللی ویژه کودکان سازمان ملل»نام گرفت در سال1953، یونیسف یکی از بخش های دائمی در سازمان ملل متحد گردید و روز8 اکتبر روز جهانی کودک نام گذاری شد .
روز جهانی کودک بهانه ای برای ورود به جهان کودکان است؛ برای ورود به این جهان باید آگاهی های خود را فراموش کنیم و با ناآگاهی های کودکانمان همراه شویم. آموختن زبان کودکانه نیز قدم بعدی است. کودک باید در فضایی سرشار از خوشبختی ، محبت و تفاهم بزرگ شود.
چرا بچه های امروز کمتر شاد هستند؟
بچه های امروز با هر تلنگری می شکنند و شادی هایشان به سادگی جای خود را به افسردگی و اضطراب می دهند. بچه های قدیم بچه های شادی بودند، گواه این مدعا خود شمایید. اما بچه های امروز در کجای روزگار سیر می کنند؟
دوران کودکی پر خاطره ترین و زیباترین دوران زندگی است. دورانی است که هر چند ساله که باشید باز هم بد جور دلتان می خواهد به آن روزها برگردید و به بازیهایش، به هم¬بازیهایش، به فیلم¬ها و کارتون¬های بی تکلفش، به خوراکی های خوشمزه اش و به شیطنت هایش فکر کنید. خلاصه دل تان لک می زند برای شادی های آن روزهایش و همه کار می کنید تا بلکه به نحوی دوباره آن شادی ها را در خودتان زنده کنید. اما انگار آن شادی ها مخصوص آن روزها بودند و بس.
امکاناتی که شادی نمی آورد
شاید شما هم مانند من دلتان از این قضیه بگیرد اما وقتی به آن روزهای خودتان فکر می کنید و آن را با این روزهای کودکان مقایسه می کنید، می بینید روز و شب شان شده تلویزیون، تبلت ، انواع و اقسام کلاس های درسی و غیر درسی، کلاس ورزش و وزن کم کردن، به خودتان می گویید «اگر به جای بچه های این زمانه بودم چه؟». واقعیت این است که بچه های امروز با اینکه در مقایسه با گذشته از امکانات بیشتری برخوردارند اما به اندازه بچه های دیروز شاد و سر زنده نیستند. فکر می کنید چرا؟
ائتلاف پنهان والدین و تلویزیون
پدر و مادرها در گذشته رابطه خوبی با قصه گفتن و درست کردن سرگرمی های مفید و مفرح برای بچه هایشان داشتند. اما پدر و مادرهای امروزی با اینکه با سواد ترند، آنقدرها وقت و یا حوصله ندارند، در نتیجه تا صدای کودک در می آید، دکمه تلویزیون را می زنند و سراغ کارهای خودشان می روند. ای کاش لااقل شبکه های مخصوص کودکان را برای آنها روشن می گذاشتند، از آنجا که تبلیغات تلویزیونی جزء شادترین، رنگارنگ ترین و موزیکال ترین بخش ها هستند و در کمترین زمان بیشترین تنوع رنگ و آهنگ را به نمایش می گذارند و به همین دلیل مورد توجه بیشتر بچه ها قرار می گیرند، متأسفانه به دنبال یافتن تبلیغات مدام کانال عوض می کنند.
این جریان تا بزرگ تر شدن کودک ادامه پیدا می کند، تا جایی که دیگر کودک خودش برای تماشای فلان کالای تبلیغی کنترل تلویزیون را به دست می گیرد. تحفه این ائتلاف ناخودآگاه، شکل گرفتن این تصور در کودک است که «فلان بچه در فلان تبلیغ ، شاد و سر حال بود چون فلان چیز را در دست داشت». به عبارت دیگر بچه از تماشای این برنامه ها یاد می گیرد که فکر کند که برای شاد بودن و آرامش داشتن باید چیزهایی داشت، باید کارهایی کرد که در نگاه دیگران خوب به نظر رسید، باید تأیید دیگران را جلب کرد، خلاصه این که باید شادی را در جایی بیرون از خود جستجو کرد. مسلم است کودکی که منابع شادی بخش خود را در بیرون از خود می جوید با فراهم نشدن هر کدام از این منابع به هم می ریزد و دچار اضطراب و افسردگی می شود.
زیباترین دوران زندگی
دوران کودکی پر خاطره ترین و زیباترین دوران زندگی است.
نچشیدن طعم حمایت همسالان
قدیم ترها هر خانواده ای دست کم سه چهار تا بچه قد و نیم قد داشت، و در هر کوچه ای چند تا بچه هم سن و سال بودند که هر روز خانه یکی جمع می شدند و چند ساعتی با هم بازی می کردند. آن موقع ها اگر بچه ای مثلاً زمین می خورد حتی اگر رقیب بقیه هم بود، دیگران دستش را می گرفتند، اشکهایش را پاک می کردند، او را قلمدوش خود می کردند و تا رسیدن به خانه و آغوش گرم مادر مشایعت می نمودند. بچه های حالا مزه این حمایت¬ها را درک نمی کنند، چون آن را کمتر چشیده اند. آخر طفلکی ها در هر خانواده یکی دو تا بیشتر نیستند آن هم با چنان فاصله سنی که یکی برای دیگری والدی گری می کند، همسایه ها هم مثل قبل ها نیستند. دیگر پاتوقی برای جمع شدن بچه های کوچه وجود ندارد و بچه ها آنقدر همدیگر را نمی شناسند که بخواهند عصای زمین خوردن¬های همدیگر شوند.
فقط شما که طعم حمایت های همسالان تان را چشیده اید درک می کنید که چقدر حال آدم از این وضعیت خوب می شود!
بازیهای کودکی گم شده اند
بچگی کردن با بازی معنا پیدا می کند. بچه های قدیم با همسالان خود بازی می کردند آن هم با هر کس که دوستش می داشتند، هیچ اجباری در انتخاب همبازی و بازی وجود نداشت، یک آزادی ایمن بر بازیهای بچه ها حکمفرما بود، والدین و بزرگترها دورا دور حواسشان به بچه ها بود اما تا زمان اضطرار وارد بازی آنها نمی شدند و دخالتی نمی کردند.
به همین دلیل بچه در بازی یاد می گرفت که علایق فردیشان را بشناسد، بر مبنای علایق درونی شان عمل کند، مشکلاتشان را خودشان حل کند، زندگی خود را کنترل کند و سعی کند همه این ها را در یاد بسپارد. مسلماً این بچه اگر زمین می خورد، به پای روزگار و شانس نمی گذاشت، بلکه به حساب کجی قدم خودش می گذاشت و با تصمیم برای صاف کردن این کجی به طور خود جوش از جا بلند می شد و دویدن را از سر می گرفت.
اما بچه های حالا که نه در مدرسه در انتخاب بازیها و همبازیهایشان آزادی چندانی دارند و نه در خانه می توانند بدون دخالت و نظارت مستقیم والدین قدم از قدم بردارند، نقطه مقابل این موضوع را یاد می گیرند. آنها می آموزند که بدون کنترل دیگران از پس یک بازی هم بر نمی آیند، در نتیجه دنیا را جای نا امنی می بینند که هیچ کنترلی بر اتفاقات آن ندارند.
همکار فرهنگی : محبوبه خوانساری

شعر به مناسبت شهادت امام رضا علیه السلام

تقدیم به ساحت مقدس امام رضا علیه السلام
ناقوس ها کل می کشند
درنفیرجرعه های جامانده
در بالهای عزادار
کنارسایه تاریک غربت
ناقوس های سرد
ققنوس های زمان
جام شوکران
در خجالت همیشه مسموم انگور
به معجزه پنجره فولاد
دعوت می شوند
ودیریست آهوان رمیده
از ضمانت تاریخ
جا مانده اند
اینجاکبوتران حرم
به مرثیه خوانی سوگ های بی صدا تفسیر میشوند و روزنامه ها به معجزه پنجره ها

معصومه شهرکی طلبه پایه اول 

اهمیت و نقش پژوهش

 



به مناسبت 27 آذر هفته پژوهش
تعریف پژوهش:
پژوهش به معنای عام؛ بررسی یا کاوشی سخت کوشانه و به معنای خاص؛ تحقیق و تجربه‌ای جامع با هدف‌ کشف واقعیت‌های نو و تفسیر درست این واقعیت‌ها، تجدید نظر در نتیجه‌گیری‌ها، نظریه‌ها و قوانین پذیرفته شده در پرتو واقعیت‌های کشف شده و به کارگیری عملی نتیجه‌گیری‌ها، نظریه‌ها و قوانین جدید است. در معنایی دیگر، پژوهش فرایند رسیدن به راه حل‌های قابل اطمینان از طریق گردآوری، تحلیل و تفسیرداده‌ها به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده و نظام‌منداست.
پژوهش درآیات و روایات:
خداوند متعال در سوره زمر ،آیه 18 به مساله نحقیق و پژوهش اشاره نموده است:"الَّذينَ يَستَمِعونَ القَولَ فَيَتَّبِعونَ أحسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللّه‏ُ ؛كسانى كه سخنان را مى‏شنوند و از نيكوترين آن پيروى مى‏كنند ، همان هايند كه خدا هدايتشان كرده است .”
روایات متعددی نیزدرباره اهمیت و ارزش پژوهش در اسلام بیان شده است که بیانگر اهتمام ائمه به این امر مهم می باشد.

پيامبر گرامی اسلام(صلى‏الله‏عليه‏و‏آله )می فرمایند:
خداوند مى‏فرمايد : بحث علمى ميان بندگانم ، چون به من بينجامد ، دل‏هاى مرده با آن زنده مى‏شود.(1)
امام على (عليه‏السلام) فرمود :
هر كه بحث علمىِ بسيار كند ، آموخته هايش را از ياد نمى‏برد و آنچه را كه نمى‏داند ، فرا مى‏گيرد .(2)
هيچ كردارى مانند پژوهش نيست.(3)
امام باقر( عليه‏السلام):
گفت‏وگوى علمى درس است ، و درس نمازى نيكو است .(4)
اهمیت پژوهش:
پژوهش یکی از اساسی‌ترین نیازها برای نیل به پیشرفت و توسعة همه جانبة یک کشور است و قدرت و استقلال هر کشوری بر پژوهش و تولید علم استوار است. بنابر این نوع و سطح فعالیت‌های پژوهشی یکی از شاخص‌های اصلی توسعه و پیشرفت محسوب می‌شود.
موفقیت در تمام فعالیت‌های مربوط به توسعه از جمله صنایع، کشاورزی و خدمات به نحوی به گسترش فعالیت‌های پژوهشی بستگی دارد. پژوهش یکی از محورهای مهمی است که ضامن پیشرفت و توسعة پایدار در هر کشور به شمار می‌آید. اگر پژوهشی صورت نگیرد، دانش بشری افزایش نخواهد یافت و دچار سکون و رکود خواهد شد. بدون انجام پژوهش، امور آموزشی نیز از پویایی و نشاط لازم برخوردار نخواهد بود. ازاین رو یکی از عوامل اساسی پیشرفت در کشورهای توسعه یافته، توجه خاص به امر پژوهش است. اصولاً پیشرفت و توسعه، ارتباط مستقیمی با تحقیقات علمی دارد و رشد و توسعة کشورهای پیشرفته در نتیجة سرمایه‌گذاری در بخش پژوهش است. حجم وسیع پژوهش‌های علمی در کشورهای توسعه یافتة صنعتی گویای این واقعیت است.
منطق پژوهش:
پژوهش، فرایندی منطقی و معقول است که هدف آن کشف روابط بین پدیدارها است. به دلیل نظم و ترتیب حاکم بر پدیدارها و رویدادها، امکان تنظیم قوانین، اصول و نظریه‌ها در رشته‌های گوناگون فراهم شده است و این قوانین و اصول و نظریه‌ها، به نوبة خود گویای نظم و همسانی موجود در پدیده‌هاست.
کارکرد پژوهش:
– پژوهش دانش نو می‌آفریند.
-پژوهش امکان کشف کاربرد تازة دانش کهن را فراهم می‌سازد.
- پژوهش به آموزش بهتر می‌انجامد، چرا که دانش نو و برنامه‌های آموزشی، مکمل یکدیگرند.
- پژوهش می‌تواند منبع درآمد باشد. پژوهشی که سرمایه‌ای برای انجام آن در نظر گرفته می‌شود یک منبع مالی است.
- پژوهش موجب حل مسأله‌ها و تضادهای جامعه می‌شود.
-پژوهش به بشر این توانایی را می‌دهد که بهتر با دنیای پیرامون خود رابطه برقرار کند و به اهدافش دست یابد.
-پژوهش موجب پیشرفت جامعه می‌شود.

1- رعوالىاللآلى،ج 4 ،ص 78
2-همان،ح 8916
3-غررالحكمودررالكلم،ح 10483
4-الكافى،ج 1 ،ص 41

 استاد حوزه وطلبه سطح 3 محبوبه نصرتی زاده