اعتکاف

«یا ذا الجلال و الاکرام»!
امروز را عید تطهیر من قرار بده، ای والاترین نگهبان من پس از سه روز دل کندن از خاک و دل سپردن به افلاک!
تویی که می‌توانی پیراهنم را از غبار راه بتکانی.
دست‌هایم را بر شاخه‌های بلند ابدیّت آویخته‌ام، از همه چیز و همه کس بریده‌ام، سرنوشتم را به تو سپرده‌ام.
سکوت در چشم‌هایم می‌پیچد و باران بر گونه‌هایم شدیدتر از پیش می‌زند.
خدایا! مرا به عزّت خویش عزیز گردان.
این منم که در صبحی بی‌خورشید متولد شده‌ام؛ سرشارم گردان از نور.
حس می‌کنم از نو متولد شده‌ام؛ تنها و رهایم مگذار در این بارشِ سهمگین روزها و شب‌های تکراری.
تمام تنم درد می‌کند، پیله‌هایم را دریده‌ام تا پروانگی‌ام را بال بگیرم در آسمان.
از همه بریده‌ام؛ گوشه‌ای و سکوتی و تسبیحی.
سجاده‌ام را رو به خداوندی‌ات گشوده‌ام.
صدای نیایش، دردم را درمان است و روحم را راحت و رهایی.
سه روز از تمام هیاهوی حوالی گریخته‌ام.
سه روز دستانم را به سفر بارگاهت فرستادم؛ مباد دست‌هایم بی‌اجابت!
سه روز در خانه امن الهی نشستم و دهان نگشودم جز به ذکر و سر نچرخاندم جز به گریبانِ فکر.
بر بهارهای آویخته کبریایی‌ات چشم دوختم و چشم از خاک فرو بستم.
خدایا!
من قربانی طغیان خویشم؛ نخواه تا این‌گونه مکدّر که آمده‌ام، با دست‌هایی برآمده از هیچ بازگردم.
از پشت تمام پنجره‌ها، بندگی‌ام را بنگر و رهایم کن از بند تعلقات!
صدایم کن و رهایی‌ام بخش!
«اللّهم اِنّی أَبرءُ الیکَ فی یومی هذا»
آنچنان در خود فرو شکسته‌ام که بیم آوار شدن دارم؛ به تکیه‌گاهِ خداوندی‌ات سخت محتاجم.
سه روز در هوای معنویّت نفس کشیده‌ام؛ نخواه تا مشامم از بوی حسرت پُر شود.
آماده‌ام که بازگردم به هیاهوی اطراف؛ امّا این‌بار با هزار خورشید فروزان در تنم.
محبوبه خوانساری همکار فرهنگی

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.