مدرسه علمیه فاطمیه پاکدشت
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
روزی طلبه ای سر كلاس درس از حضرت آیت الله بروجردی (ره) سؤالی كرد. ایشان تصور كرد این طلبه درخواست حاجت و نیازی خصوصی كرده است.در جواب او گفت بعد از این كه درس تمام شد بیا منزل تا مشكلت را حل كنم
یكی از آقایان گفت آقا این اشكال درسی دارد. ایشان دید قدری از شأن و مرتبه ی طلبه كاسته شد. این طلبه چون قبلاً نیاز شخصی خود را با آیت الله العظمی بروجردی در میان نهاده بود ایشان تصور كرده بود ، این بار نیز همان درخواست قبلی را مطرح كرده است و نمیخواهد جلو مردم اظهار نیاز بكند
آقای بروجردی بعد از این كه فهمید طلبه سؤال علمی داشته است خیلی پریشان شد.
میگفت چرا گوش من این قدر سنگین است كه مطلب را درست تشخیص نمی دهم. بعد از اتمام درس، به داخل جمعیت رفت طلبه را دید خم شد ودست او را بوسید.
ایشان این حركت را فقط به دلیل این كه گوششان سنگین بوده انجام دادند نه این كه عمداً آن طلبه را آزرده باشد.
گاه گاهی كه زود عصبانی می شد نذر می كرد تا یك سال روزه بگیرد.
محبوبه نصرتی زاده(استاد)
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط وفائی نژاد در 1395/08/01 ساعت 05:22:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |