مدرسه علمیه فاطمیه پاکدشت
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
چهارشنبه 95/06/10
درباره آمد و شد امام در مدینه و احترام مردم نسبت به آن حضرت، اطلاعات مختصری در پاره ای از روایات آمده است.(1)
فراخوانی آن حضرت به بغداد، در سال 220، توسط معتصم عباسی، آن هم درست در همان اولین سال حکومت خود، نمی توانست بی ارتباط با جنبه های سیاسی قضیه باشد. به ویژه که درست همان سال که حضرت جواد علیه السلام به بغداد آمد، رحلت کرد؛ این در حالی بود که تنها 25 سال از عمر شریفش می گذشت. عناد عباسیان با آل علی علیه السلام به ویژه با امام شیعیان که در آن زمان جمعیت متنابهی تابعیت مستقل آنها را پذیرفته بودند، شاهدی است بر توطئه حکومت در شهادت امام جواد علیه السلام. همچنین خواستن آن حضرت به بغداد و درگذشت وی در همان سال در بغداد، همگی شواهد غیرقابل انکاری بر شهادت آن بزرگوار به دست عوامل عباسی می باشد.
مرحوم شیخ مفید، با اشاره به روایتی درباره مسمومیت و شهادت امام جواد علیه السلام، رحلت آن حضرت را مشکوک دانسته است.(2) بنا به روایت مستوفی، عقیده شیعه بر این است که معتصم آن حضرت را مسموم نموده است.(3)
پاره ای از منابع اهل تسنن، اشاره بر این دارند که امام جواد علیه السلام به میل خود و برای دیداری از معتصم عازم بغداد شده است.(4) در حالی که منابع دیگر، حاکی از آنند که معتصم به ابن زیات مأموریت داد تا کسی را برای آوردن امام به بغداد بفرستد.(5) ابن صبّاغ نیز با عبارت” اِشخاص المعتصم له من المدینة"(6) این مطلب را تأیید کرده است.
مسعودی روایتی نقل کرده که بنابر آن، شهادت آن حضرت به دست ام فضل، در زمانی رخ داده که امام از مدینه به بغداد نزد معتصم آمده بود.(7) ام فضل پس از شهادت امام، به پاس این عمل خود به حرم خلیفه پیوست.(8) این نکته را نباید از نظر دور داشت که ام فضل در زندگی مشترک خود با امام جواد علیه السلام از دو جهت ناکام مانده بود:
نخست آن که از آن حضرت دارای فرزندی نشد. دوم آن که امام نیز چندان توجهی به وی نداشت .
ام فضل یک بار (گویا از مدینه) نامه ای نگاشت و از امام نزد مأمون شکایت کرد و از این که امام چند کنیز دارد گله نمود، ولی مأمون در جواب او نوشت:
ما تو را به عقد ابوجعفر درنیاوردیم که حلالی را بر او حرام کنیم، دیگر از این شکایتها نکن.(9) به هر حال، ام فضل پس از مرگ پدر، امام را در بغداد مسموم کرد و راه یافتن او به حرم خلیفه و برخورداری از مواهب موجود در آن، نشانی از آن است که این عمل به دستور معتصم انجام شده است.(10) و بالاخره امام جواد علیه السلام به شهادت رسید و حرم مطهر ایشان در کاظمین عراق قرار دارد که ملجا و پناهگاه عاشقان ایشان است .
پی نوشت ها
1- الکافی، ج1، صص492-493.
2- الارشاد، ص 326.
3- تاریخ گزیده ، صص 205-206.
4- الائمه الاثنی عشر، ابن طولون، ص 103؛ شذرات الذهب، ج2، ص 48.
5- بحارالانوار، ج50، ص8.
6- الفصول المهمه، ص 275.
7- مروج الذهب، ج3، ص 464.
8- الائمة الاثنی عشر، ابن طولون ص 104، الفصول المهمه، ص 276. ام فضل، خواهرزاده معتصم بود.
9- الارشاد، ص 323.
10- الکافی، ج 1، ص 323.
محبوبه نصرتی زاده ( استاد)
چهارشنبه 95/06/10
ه یكى از ابعاد بزرگ زندگى ائمه ما، بعد فرهنگى آنها است. این پیشوایان بزرگ هركدام درعصر خود فعالیت فرهنگى داشته در مكتب خویش شاگردانى تربیت مىكردند و علوم و دانشهاى خود را توسط آنان در جامعه منتشر مىكردند، اما شرائط اجتماعى و سیاسى زمان آنان یكسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام شرائط اجتماعى مساعد بود و به همین جهت دیدیم كه تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق علیه السلام بالغ برچهار هزار نفر مى شد، ولى از دوره امام جواد تا امام عسكرى علیه السلام به دلیل فشارهاى سیاسى و كنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و ازاین نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مكتب آنان نسبت به زمان حضرت صادق علیه السلام كاهش بسیار چشمگیرى را نشان ميدهد.
بنابراین اگر مىخوانیم كه تعداد راویان و اصحاب حضرت جوادعلیه السلام قریب صد و ده نفر بودهاند (1) و جمعا 250 حدیث از آن حضرت نقل شده (2) ، نباید تعجب كنیم، زیرا از یك سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و كنترل سیاسى بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق نظر دانشمندان بیش از بیست و پنج سال عمر نكرد!
درعین حال، باید توجه داشت كه در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهرههاى درخشان و شخصیتهاى برجستهاى مانند: على بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى، زكریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازى، احمد بن محمد بن خالد برقى بودند كه هر كدام در صحنه علمى و فقهى وزنه خاصى به شمار مىرفتند، و برخى داراى تالیفات متعدد بودند.
از طرف دیگر، روایان احادیث امام جوادعلیه السلام تنها در محدثان شیعه خلاصه نمىشوند، بلكه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقى از اسلام را از آن حضرت نقل كردهاند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادى» احادیثى با سند خود ازآن حضرت نقل كرده است. (3) هم چنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذى» در كتاب «معالم العترة الطاهرة» (4) و مؤلفانى نیز مانند: ابو بكر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبى، و محمد بن مندة بن مهربذ در كتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتى از آن حضرت نقل كردهاند. (5)
1- شیخ طوسى، رجال، الطبعة الاولى، نجف، منشورات المكتبة الحیدریة، 1381 ه. ق، ص 397-409. مؤلف «مسند الامام الجواد» تعداد یاران و شاگردان امام جواد را 121 نفر مىداند (عطاردی، شیخ عزیز الله، مسند الامام الجواد، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضاعلیه السلام، 1410 ه. ق) و قزوینى آنها را جمعا 257 نفر مىداند (قزوینی، سید محمد كاظم، الامام الجواد من المهد الى اللحد، الطبعة الاولى، بیروت، مؤسسة البلاغ، 1408 ه. ق)
2- آقاى عطاردى در مسند الامام الجواد با احصائى كه كرده مجموع احادیث منقول از پیشواى نهم را در زمینه هاى مختلف فقهى، عقیدتى، اخلاقى، و… ، تعداد مذكور در فوق ضبط كرده است.
3- تاریخ بغداد، بیروت، دارالكتاب العربی،ج3، صص54 و55.
4- امین، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات،1403 ه. ق،ج2، ص 35.
5- ابن شهرآشوب،قم،المطبعة العلمیة،ج 4، ص384.
محبوبه نصرتی زاده( استاد)
سه شنبه 95/06/09
وارد دارو خانه شدم و منتظر بودم تا نسخه ام تحویل دهند.
فردی وارد شد و با لهجه ای ساده و روستایی پرسید: کرم ضد سیمان دارین؟
فروشنده که انگار موضوعی برای خنده پیدا کرده بود با لحنی تمسخر آمیز پرسید؟ کرم ضد سیمان؟بله که داریم. کرم ضد تیر آهن و آجر هم داریم حالا ایرانیشو میخوای یا خارجی؟ اما گفته باشم خارجیش گرونه؟
مرد نگاهش را به دستانش دوخت و آنها را رو به صورت فروشنده گرفت و گفت: از وقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده، نمیتونم صورت دخترمو ناز کنم . اگر خارجیش بهتره، خارجی بده.
فروشنده لبخند رو لبهایش یخ زد. .
چه حقیر و کوچک است آن کسی که در این دنیا به خود مغرور است. چرا که نمی داند بعد از بازی شطرنج، شاه و سرباز همه در یک جعبه قرار می گیرند.
محبوبه نصرتی زاده ( استاد)
سه شنبه 95/06/09
خدایا
بهترین درسها را
در زمان سختی
آموختم
و دانستم صبور بودن
یک ایمان است
و خویشتن داری
عبادت….
فهمیدم ناکامی به معنای
تاخیر است ، نه شکست
و خندیدن یک نیایش
است….
فهمیدم جز به تو
نمی توان
امید داشت
و جز با عشق به تو نمی توان
زندگی کرد….
محبوبه نصرتی زاده ( استاد)
دوشنبه 95/06/08
” وَ لَکُم فی القِصاصِ حیوۀ یا اُولیِ الاَلبابِ لَعلَکُم تتَقُون”
و برای شما ای خردمندان! در قصاص، زندگی ( برخوردار از امنیت نهفته) است؛ باشد که پروا پیشه سازید>(سوره بقره،آیه 179)
سخن در ضرورت حکم قصاص است که اگر نباشد حیات جامعه به خطر می افتد. مقصود از قصاص در درجه اول این است که اگر کسی جان بی گناهی را بستاند، اولیای جامعه باید قصاص کنند یعنی متقابلا جان قاتل را بگیرند. این مجازات را در زبان انگلیسی capital punishment گویند و مقالات بسیار در دفاع یا رد آن در این آمریکا و اروپا و نیز در شرق نوشته شده است. بسیاری از جامعه شناسان غرب با این حکم معاوضه کرده اند و گفته اند خون را با خون نمی توان شست و درمان جنایت را با جنایتی دیگر که همان کشتن قاتل است نمی توان به دست آورد. در این آیه خداوند ما را متذکر می کند که قصاص از جنس جنایت نیست و از مقوله کشتن نیست، بلکه مایه حیات اجتماعی اجتماعی است؛ زیرا حیات جامعه به این بستگی دارد که افراد احساس امنیت جانی کنند و هر لحظه نگران این نباشند که کسی بنا بر غرضی جان آنها را ممکن است بگیرد بی آنکه نگران جان خویش باشند. در حالیکه با وجود حکم قصاص اگر چه جنایت از میان نمی رود اما نفسِ این حکم نشان اهمیت جان انسانهاست که محترم است و از حریم آن دفاع می شود. علاوه بر آنکه با نفی قصاص هر کس جرات می کند به اندک دشمنی یا طمع در اندک سودی یا شهرتی بر روی مردمان تیغ برکشد، در حالیکه حکم قصاص همچون پاسبانی نیرومند در برابر این هوس ها ایستاده و حضوری اطمینان بخش در جامعه ایجاد می کند.
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسفندان
محبوبه نصرتی زاده ( استاد)