مدرسه علمیه فاطمیه پاکدشت
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
پنجشنبه 94/10/03
تقدیم به همه ی برادر همدانی ها
دستهای خیابان
نفیرباد
اعصاب ابر
بر پهنای نبض ایستاده مرگ
صدا……. خدا …………تو
جنازه شب را به کدام واژه تقدیم کنیم؟
در سکوت ممتد زمین
در شرم حادثه
در دنیای غیرت
و هوای غریب غربت
وچه زود آسمان غافلگیر می شود
در رگبارهای پی در پی
نوازش ترکش ها
بوسه گلوله ها
وقتی قلب دشمن شکافته می شود
و تو سوار بر مرکب عشق
با پرچم ولا یت
مدافع حرم بودی
و این سرزمین مظلومانه به سوگ نشسته
و بر ترکش های تنت سجده میکند بغض آسمان
غیرت زمین
و فریاد لبیک یا حسین (ع)پیدا می کند
آری!
<<تکلیف است برادر>>
و این بازی دراز
ادمه دارد
معصومه شهرکی
طلبه پایه اول
سه شنبه 94/09/17
به مناسبت روز جهانی کودک
در سال 1946 بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا، مجمع عمومی سازمان ملل به منظور حمایت از کودکان سازمانی به نام یونیسف را ایجاد کرد که نخست«انجمن بین المللی ویژه کودکان سازمان ملل»نام گرفت در سال1953، یونیسف یکی از بخش های دائمی در سازمان ملل متحد گردید و روز8 اکتبر روز جهانی کودک نام گذاری شد .
روز جهانی کودک بهانه ای برای ورود به جهان کودکان است؛ برای ورود به این جهان باید آگاهی های خود را فراموش کنیم و با ناآگاهی های کودکانمان همراه شویم. آموختن زبان کودکانه نیز قدم بعدی است. کودک باید در فضایی سرشار از خوشبختی ، محبت و تفاهم بزرگ شود.
چرا بچه های امروز کمتر شاد هستند؟
بچه های امروز با هر تلنگری می شکنند و شادی هایشان به سادگی جای خود را به افسردگی و اضطراب می دهند. بچه های قدیم بچه های شادی بودند، گواه این مدعا خود شمایید. اما بچه های امروز در کجای روزگار سیر می کنند؟
دوران کودکی پر خاطره ترین و زیباترین دوران زندگی است. دورانی است که هر چند ساله که باشید باز هم بد جور دلتان می خواهد به آن روزها برگردید و به بازیهایش، به هم¬بازیهایش، به فیلم¬ها و کارتون¬های بی تکلفش، به خوراکی های خوشمزه اش و به شیطنت هایش فکر کنید. خلاصه دل تان لک می زند برای شادی های آن روزهایش و همه کار می کنید تا بلکه به نحوی دوباره آن شادی ها را در خودتان زنده کنید. اما انگار آن شادی ها مخصوص آن روزها بودند و بس.
امکاناتی که شادی نمی آورد
شاید شما هم مانند من دلتان از این قضیه بگیرد اما وقتی به آن روزهای خودتان فکر می کنید و آن را با این روزهای کودکان مقایسه می کنید، می بینید روز و شب شان شده تلویزیون، تبلت ، انواع و اقسام کلاس های درسی و غیر درسی، کلاس ورزش و وزن کم کردن، به خودتان می گویید «اگر به جای بچه های این زمانه بودم چه؟». واقعیت این است که بچه های امروز با اینکه در مقایسه با گذشته از امکانات بیشتری برخوردارند اما به اندازه بچه های دیروز شاد و سر زنده نیستند. فکر می کنید چرا؟
ائتلاف پنهان والدین و تلویزیون
پدر و مادرها در گذشته رابطه خوبی با قصه گفتن و درست کردن سرگرمی های مفید و مفرح برای بچه هایشان داشتند. اما پدر و مادرهای امروزی با اینکه با سواد ترند، آنقدرها وقت و یا حوصله ندارند، در نتیجه تا صدای کودک در می آید، دکمه تلویزیون را می زنند و سراغ کارهای خودشان می روند. ای کاش لااقل شبکه های مخصوص کودکان را برای آنها روشن می گذاشتند، از آنجا که تبلیغات تلویزیونی جزء شادترین، رنگارنگ ترین و موزیکال ترین بخش ها هستند و در کمترین زمان بیشترین تنوع رنگ و آهنگ را به نمایش می گذارند و به همین دلیل مورد توجه بیشتر بچه ها قرار می گیرند، متأسفانه به دنبال یافتن تبلیغات مدام کانال عوض می کنند.
این جریان تا بزرگ تر شدن کودک ادامه پیدا می کند، تا جایی که دیگر کودک خودش برای تماشای فلان کالای تبلیغی کنترل تلویزیون را به دست می گیرد. تحفه این ائتلاف ناخودآگاه، شکل گرفتن این تصور در کودک است که «فلان بچه در فلان تبلیغ ، شاد و سر حال بود چون فلان چیز را در دست داشت». به عبارت دیگر بچه از تماشای این برنامه ها یاد می گیرد که فکر کند که برای شاد بودن و آرامش داشتن باید چیزهایی داشت، باید کارهایی کرد که در نگاه دیگران خوب به نظر رسید، باید تأیید دیگران را جلب کرد، خلاصه این که باید شادی را در جایی بیرون از خود جستجو کرد. مسلم است کودکی که منابع شادی بخش خود را در بیرون از خود می جوید با فراهم نشدن هر کدام از این منابع به هم می ریزد و دچار اضطراب و افسردگی می شود.
زیباترین دوران زندگی
دوران کودکی پر خاطره ترین و زیباترین دوران زندگی است.
نچشیدن طعم حمایت همسالان
قدیم ترها هر خانواده ای دست کم سه چهار تا بچه قد و نیم قد داشت، و در هر کوچه ای چند تا بچه هم سن و سال بودند که هر روز خانه یکی جمع می شدند و چند ساعتی با هم بازی می کردند. آن موقع ها اگر بچه ای مثلاً زمین می خورد حتی اگر رقیب بقیه هم بود، دیگران دستش را می گرفتند، اشکهایش را پاک می کردند، او را قلمدوش خود می کردند و تا رسیدن به خانه و آغوش گرم مادر مشایعت می نمودند. بچه های حالا مزه این حمایت¬ها را درک نمی کنند، چون آن را کمتر چشیده اند. آخر طفلکی ها در هر خانواده یکی دو تا بیشتر نیستند آن هم با چنان فاصله سنی که یکی برای دیگری والدی گری می کند، همسایه ها هم مثل قبل ها نیستند. دیگر پاتوقی برای جمع شدن بچه های کوچه وجود ندارد و بچه ها آنقدر همدیگر را نمی شناسند که بخواهند عصای زمین خوردن¬های همدیگر شوند.
فقط شما که طعم حمایت های همسالان تان را چشیده اید درک می کنید که چقدر حال آدم از این وضعیت خوب می شود!
بازیهای کودکی گم شده اند
بچگی کردن با بازی معنا پیدا می کند. بچه های قدیم با همسالان خود بازی می کردند آن هم با هر کس که دوستش می داشتند، هیچ اجباری در انتخاب همبازی و بازی وجود نداشت، یک آزادی ایمن بر بازیهای بچه ها حکمفرما بود، والدین و بزرگترها دورا دور حواسشان به بچه ها بود اما تا زمان اضطرار وارد بازی آنها نمی شدند و دخالتی نمی کردند.
به همین دلیل بچه در بازی یاد می گرفت که علایق فردیشان را بشناسد، بر مبنای علایق درونی شان عمل کند، مشکلاتشان را خودشان حل کند، زندگی خود را کنترل کند و سعی کند همه این ها را در یاد بسپارد. مسلماً این بچه اگر زمین می خورد، به پای روزگار و شانس نمی گذاشت، بلکه به حساب کجی قدم خودش می گذاشت و با تصمیم برای صاف کردن این کجی به طور خود جوش از جا بلند می شد و دویدن را از سر می گرفت.
اما بچه های حالا که نه در مدرسه در انتخاب بازیها و همبازیهایشان آزادی چندانی دارند و نه در خانه می توانند بدون دخالت و نظارت مستقیم والدین قدم از قدم بردارند، نقطه مقابل این موضوع را یاد می گیرند. آنها می آموزند که بدون کنترل دیگران از پس یک بازی هم بر نمی آیند، در نتیجه دنیا را جای نا امنی می بینند که هیچ کنترلی بر اتفاقات آن ندارند.
همکار فرهنگی : محبوبه خوانساری
یکشنبه 94/09/15
تقدیم به ساحت مقدس امام رضا علیه السلام
ناقوس ها کل می کشند
درنفیرجرعه های جامانده
در بالهای عزادار
کنارسایه تاریک غربت
ناقوس های سرد
ققنوس های زمان
جام شوکران
در خجالت همیشه مسموم انگور
به معجزه پنجره فولاد
دعوت می شوند
ودیریست آهوان رمیده
از ضمانت تاریخ
جا مانده اند
اینجاکبوتران حرم
به مرثیه خوانی سوگ های بی صدا تفسیر میشوند و روزنامه ها به معجزه پنجره ها
معصومه شهرکی طلبه پایه اول
یکشنبه 94/09/15
به مناسبت 27 آذر هفته پژوهش
تعریف پژوهش:
پژوهش به معنای عام؛ بررسی یا کاوشی سخت کوشانه و به معنای خاص؛ تحقیق و تجربهای جامع با هدف کشف واقعیتهای نو و تفسیر درست این واقعیتها، تجدید نظر در نتیجهگیریها، نظریهها و قوانین پذیرفته شده در پرتو واقعیتهای کشف شده و به کارگیری عملی نتیجهگیریها، نظریهها و قوانین جدید است. در معنایی دیگر، پژوهش فرایند رسیدن به راه حلهای قابل اطمینان از طریق گردآوری، تحلیل و تفسیردادهها به گونهای برنامهریزی شده و نظاممنداست.
پژوهش درآیات و روایات:
خداوند متعال در سوره زمر ،آیه 18 به مساله نحقیق و پژوهش اشاره نموده است:"الَّذينَ يَستَمِعونَ القَولَ فَيَتَّبِعونَ أحسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللّهُ ؛كسانى كه سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آن پيروى مىكنند ، همان هايند كه خدا هدايتشان كرده است .”
روایات متعددی نیزدرباره اهمیت و ارزش پژوهش در اسلام بیان شده است که بیانگر اهتمام ائمه به این امر مهم می باشد.
پيامبر گرامی اسلام(صلىاللهعليهوآله )می فرمایند:
خداوند مىفرمايد : بحث علمى ميان بندگانم ، چون به من بينجامد ، دلهاى مرده با آن زنده مىشود.(1)
امام على (عليهالسلام) فرمود :
هر كه بحث علمىِ بسيار كند ، آموخته هايش را از ياد نمىبرد و آنچه را كه نمىداند ، فرا مىگيرد .(2)
هيچ كردارى مانند پژوهش نيست.(3)
امام باقر( عليهالسلام):
گفتوگوى علمى درس است ، و درس نمازى نيكو است .(4)
اهمیت پژوهش:
پژوهش یکی از اساسیترین نیازها برای نیل به پیشرفت و توسعة همه جانبة یک کشور است و قدرت و استقلال هر کشوری بر پژوهش و تولید علم استوار است. بنابر این نوع و سطح فعالیتهای پژوهشی یکی از شاخصهای اصلی توسعه و پیشرفت محسوب میشود.
موفقیت در تمام فعالیتهای مربوط به توسعه از جمله صنایع، کشاورزی و خدمات به نحوی به گسترش فعالیتهای پژوهشی بستگی دارد. پژوهش یکی از محورهای مهمی است که ضامن پیشرفت و توسعة پایدار در هر کشور به شمار میآید. اگر پژوهشی صورت نگیرد، دانش بشری افزایش نخواهد یافت و دچار سکون و رکود خواهد شد. بدون انجام پژوهش، امور آموزشی نیز از پویایی و نشاط لازم برخوردار نخواهد بود. ازاین رو یکی از عوامل اساسی پیشرفت در کشورهای توسعه یافته، توجه خاص به امر پژوهش است. اصولاً پیشرفت و توسعه، ارتباط مستقیمی با تحقیقات علمی دارد و رشد و توسعة کشورهای پیشرفته در نتیجة سرمایهگذاری در بخش پژوهش است. حجم وسیع پژوهشهای علمی در کشورهای توسعه یافتة صنعتی گویای این واقعیت است.
منطق پژوهش:
پژوهش، فرایندی منطقی و معقول است که هدف آن کشف روابط بین پدیدارها است. به دلیل نظم و ترتیب حاکم بر پدیدارها و رویدادها، امکان تنظیم قوانین، اصول و نظریهها در رشتههای گوناگون فراهم شده است و این قوانین و اصول و نظریهها، به نوبة خود گویای نظم و همسانی موجود در پدیدههاست.
کارکرد پژوهش:
– پژوهش دانش نو میآفریند.
-پژوهش امکان کشف کاربرد تازة دانش کهن را فراهم میسازد.
- پژوهش به آموزش بهتر میانجامد، چرا که دانش نو و برنامههای آموزشی، مکمل یکدیگرند.
- پژوهش میتواند منبع درآمد باشد. پژوهشی که سرمایهای برای انجام آن در نظر گرفته میشود یک منبع مالی است.
- پژوهش موجب حل مسألهها و تضادهای جامعه میشود.
-پژوهش به بشر این توانایی را میدهد که بهتر با دنیای پیرامون خود رابطه برقرار کند و به اهدافش دست یابد.
-پژوهش موجب پیشرفت جامعه میشود.
1- رعوالىاللآلى،ج 4 ،ص 78
2-همان،ح 8916
3-غررالحكمودررالكلم،ح 10483
4-الكافى،ج 1 ،ص 41
استاد حوزه وطلبه سطح 3 محبوبه نصرتی زاده
یکشنبه 94/09/15
برخی از نویسندگان و مورخان گذشته و معاصر، حقایق تاریخی را تحریف نموده و ادعا کرده اند که امام حسن(ع) قصد جنگ و مخالفت با معاویه نداشت، بلکه از روز اول درصدد بود تا از معاویه امتیازات مادی گرفته و از زندگی راحتی برخوردار شود و اگر مخالفتهایی با معاویه می کرد، بقصد تضمین آن امتیازها بود !!
اسناد تاریخی فراوانی در دست است که این اتهام را رد می کند زیرا اگر پیشوای دوم نمی خواست با معاویه بجنگد، معنا نداشت که تدارک سپاه ببیند و آماده ی جنگ شود .
مورخان باتفاق این واقعه را ثبت کرده اند که امام (ع) آماده ی جنگ شد، لیکن از یک سو به خاطر وجود چند دستگی و عدم هماهنگی سپاه و از سوی دیگر در اثر توطئه های خائنانه معاویه، نیروهای نظامی امام(ع) پیش از جنگ و برخورد با دشمن از هم پاشیده شد و مردم از اطراف ایشان پراکنده شدند .
پیشگویی پیامبر صلی الله علیه واله وسلم درباره صلح امام حسن (ع)
درخصوص حضرت امام حسن (ع) در مقام کلي بايد همان جايگاه عظيم امامتي که در ديگر ائمه اطهار(عليهم السلام) درابعاد و اطراف و نمودهاي عميقش متصور است، در آن حضرت نيز جستجو کنيم. چه آنکه به فرموده حضرت رسول (ص( هنگامی که امام حسن(ع) کودک بود، رسول گرامی اسلام با اشاره به ایشان فرمودند:"این فرزند من سرور مسلمانان است و خداوند به وسیله ی او در میان دو گروه از مسلمانان صلح برقرار خواهد ساخت .” 1همچنین در جای دیگری فرمودند :” حسن و حسین دو پیشوای مسلمانان هستند خواه صلح کنند، خواه نبرد و جهاد ."2
هدف از صلح
علت صلح امام(ع) شانه خالی کردن از مسئولیت نبود بلکه دلایل گوناگون داشت که عمده ی آن، عدم آمادگی روحی مردم و همکاری آنها با امام بود . چه بسا تحمل شهادت برای امام آسانتر بود از پذیرش صلح، اما او نیز مانند سایر امامان باید تنها به فکر نجات اسلام و مسلمین و برگذیدن موثرترین مشی مبارزه می بود . مردم باید به چشم خود ماهیت پلید بنی امیه را می دیدند تا برای قیام و مبارزه با آنها آماده شوند.
مردم عراق با تبلیغات گسترده ی معاویه، عوام فریبی ها و وعده های دروغینش، گویی مسخ شده و از اطراف امام(ع) پراکنده شدند با وجودی که ایشان مکررا به آنها هشدارداده و روشنگری می فرمود. بنابراین اگرچه پیشوای دوم، با معاویه صلح کرد، اما مبارزه را در سطح دیگری آغاز نمود و اجازه داد تا مردم خود، تجربه ی تلخ حکومت اموی را بچشند و تصمیم بگیرند .
پیشوای دوم صلح را در ابتدای راه برنگزید بلکه در انتهای آن، و پس از شکست در همه ی جبهه های جهاد پذیرفت . او مصلحی بود که جز به صلاح نمی اندیشید و جهاد دردناک او در وسیع ترین میدانها و گسترده ترین ابعاد صورت گرفت .
چهره ی پلید معاویه در سایه ی صبر امام، آشکار شد
معاویه به هیچ یک از مفاد صلح عمل نکرد و دوران حکومت او برای مردم از سیاه ترین و پر مصیبت ترین دورانها بود، از قتل و تهدید و شکنجه تا محاصره اقتصادی و خودداری از دادن حقوق مالی شیعیان علی (ع) و زیر پا گذاشتن احکام اسلامی و سنت امیرالمومنین علی (ع) و ….. سرانجام نیز امام حسن (ع) را مسموم کرد .
“ابن ابی الحدید” درباره جنایات معاویه می نویسد : ” شیعیان هرکجا که بودند به قتل می رسیدند . بنی امیه دستها و پاهای اشخاص را به احتمال اینکه شیعه هستند، می بریدند ! هر کس معروف بود به دوستداری و دلبستگی به خاندان پیامبر(ص)، زندانی می شد و یا اموالش به غارت رفته و خانه اش ویران می شد . اتهام به دوستی علی (ع) از اتهام به کفر و بی دینی بدتر شمرده می شد …”
در این دوران سخت، مردم کم کم از خواب غفلت بیدار شده و به ماهیت غیر اسلامی بنی امیه پی بردند . آنها هرگاه به یاد روزگار حکومت علی (ع) می افتادند، اندوهناک می شدند و از سستی هایی که در حمایت آن امام و فرزند گرامیشان، کرده بودند سخت پشیمان می شدند . آنها چون به یکدیگر می رسیدند، همدیگر را سرزنش می کردند و می پرسیدند ؛ چه باید کرد و چه خواهد شد ؟
آگاهی جامعه اسلامی، کم کم موانع قیام را هموار کرد و سبب شد تا قیام امام حسین (ع) شکل بگیرد .
صلح امام حسین (ع) !
مهمترین هدف امام حسن علیهالسلام از صلح آن بود که پرده از چهره طاغوتیان زمان خویش بردارد و آنان را آن طور که بودند، بشناساند، تا از عملی شدن نقشههایی که برای از بین بردن رسالت جدّش پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم کشیده بودند، جلوگیری کند. از برکت این تدبیر امام حسن علیهالسلام بود که برادرش سیدالشهدا علیهالسلام آن انقلاب بزرگ را که روشنگر حقیقت و عبرتبخش خردمندان بود، به وجود آورد.
این دو برادر، دو رویه یک رسالت بودند که وظیفه و کار هر یک در جای خود و در اوضاع و احوال خاص خود، از نظر ایفای رسالت و تحمل مشکلات، و نیز از نظر فداکاری و از خودگذشتگی، درست معادل دیگری بود. امام حسن علیهالسلام از بذل جان خود دریغ نداشت، و امام حسین علیهالسلام در راه خداجانبازتر از امام حسن علیهالسلام بود؛ چیزی که هست، امام حسن علیهالسلام جان خود را در یک جهاد خاموش فدا کرد و چون وقت شکستن سکوت رسید، حادثه کربلا واقع شد؛ قیامی که پیش از آن که حسینی باشد، حسنی بود.
پس از شهادت امام حسن، امام حسین (ع) بمدت ده سال تحت حکومت معاویه و پایبند به صلحی که منعقد شده بود، زندگی کرد تا زمانی که معاویه مُرد و طبق صلحنامه، باید حکومت مسلمین به امام حسین (ع) واگذار می شد .
اما معاویه پیش از مرگش اقدام به گرفتن بیعت برای یزید کرده بود (که خلاف صلحنامه بود) و قصد داشت حکومت موروثی اموی را تشکیل دهد . تلاش او برای گرفتن بیعت از امام حسین (ع) ثمر نداد تا اینکه از دنیا رفت …..3
پی نوشت:
1-نورالابصار، ص 121
2-مناقب ال ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج 3 ،1394
3-برگرفته ار کتاب سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی
همکار فرهنگی طلبه فارغ التحصیل :محبوبه خوانساری