وای مادر

 

این فاطمیه باز املا می نویسم

هی اشک می ریزم و زهرا می نویسم

با اشک هایم بر کتیبه های هیئت

از خاطرات تلخ مولا می نویسم

از خاطراتی که علی را پیر کرده

خیلی دلم می سوزد امّا می نویسم

از صورتی مجروح و دستی روی پهلو

از مرگ یک بانو معمّا می نویسم

دیوار های کوچه ها شرمنده هستند

وقتی که کابوس حسن را می نویسم

من می نویسم روی سینه وای مادر

من می نویسم یک مدینه وای مادر

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.