موضوع: "بدون موضوع"

پای حرف استاد

فاطمه صاحب جمعی *

فقط خدا حافظ است و بس

به غیر از حافظیت خدا ، به هیچ چیز نباید اعتماد داشت . همه چیز در دست خداست .در روایت است که « لا حول و لا قوه الا بالله » یعنی هیچ رو گردانی از گناهان نیست مگر با حفظ و نگهداری خود خدا و هیچ نیرویی بر طاعت و عبادت خدا نداریم ، مگر به کمک و یاری خداوند . *

*سجده ی طولانی هم عظمت دارد ، هم احتیاط
سجده طولانی از عباداتی است که کمر شیطان را می شکند . اما کسی که سجده ی طولانی انجام می دهد باید مواظب باشد که مرتکب ریا نشود .بعد از سجده باید جلوی آیینه بایستد و ببیند آیا جای مهر در پیشانی اش نقش بسته است یا نه ، اگر نقش بسته بو ، مقداری بمالد تا به صفت رذیله مبتلا نشود.

*خودمان باعث عذاب می شویم
« ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم » سوره رعد - آیه ی 11
خداوند هرگز اوضاع قومی را تغییر نمی دهد ، تا اینکه خود آنان آنچه را که دارند ، تغییر دهند .
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ما است . تا ما ناجور نشویم ، آنچه از بالا بر سر ما نازل می شود ، ناجور نمی شود ، بلکه کاری می کنیم که باران رحمت بر ما نقمت و عذاب می شود .


*امام (علیه السلام) و قرآن را با یقین بشناسیم
اگر از قرآن استفاده نمی کنیم برای آن است که یقیین ما ضعیف است ، از این رو ، اگر خود امام (علیه السلام ) را هم ببینیم ، تغییر حالی در ما حاصل نمی شود ، چنانچه عده ای در حال حضور به ائمه علیهم السلام بد و ناسزا می گفتند . امام (علیه السلام) و قرآن با کتاب رتم و اسفندیار فرق دارند . آیا ما اهل قرآن هستیم یا نه ؟ عمری برای تعجیلش دعا می کنیم ، نکند از آنها نباشیم.
*از علما استفاده کنید
روحانی و عالمِ ، به طبیبی می ماند که هر کجا با افرادی برخورد نمود ، آنها را طبابت کند و دوای دردهی آنها را بیان کند ، زیرا ممکن است دردمندی باشد که پیِ دوا می گشته و نمی یافته ، ولی در نزد او دوای درد و مرض های روحی خود را پیدا کند . حال ما تقریباً حال کسانی است که در زمان و نزد انبیاء (علیهم السلام) بودند و از آنها استفاده نمی کردند، زیرا ما هم در کنار نمایندگان آنها یعنی علما هستیم و می توانیم به نزد آنها برویم و از آنها استفاده کنیم ، ولی نمی رویم و استفاده نمی کنیم.

نقش زنان در نهضت حسینی


• فاطمه خوشنما


حماسه عاشورا را زنان و مردانى ساختند كه مرگ سرخ و شهادت را بر زندگى ذلت‏بار ترجيح دادند تا گلواژه آزادى و آزادگى همواره در تاريخ سبز بماند.
در اين حماسه خونين بيشتر به نقش آفرين مردان و يارانى كه در ركاب حضرت به فوز عظيم شهادت نايل شدند توجه شده است و نقش زنان كمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زينب كبرى (س) و نقش وى در پيام رسانى صحبت‏شده است و نقش ديگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگى مورد غفلت واقع شده است، از اين رو در اين مقاله به معرفى اجمالى زنان حماسه‏ساز در نهضت عاشورا مى‏پردازيم.

بدون ترديد در طول تاريخ اسلام و به ويژه تشييع زنان از سهم بسزايى برخوردار بوده‏اند و عاشورا نيز برهه‏اى از همين تاريخ سراسر صبر و ايثار و مقاومت و خودآگاهى است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانيان نشان دادند كه از آگاهى و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن مى‏پندارند، زن مسلمان نه عروسك حرمسرا و نه موجودى به دور از واقعيتها و مسايل اجتماعى و سياسى و نظامى است و تاريخ عاشورا بيانگر اين واقعيت است، چنانكه زمانى كه افرادى چون عمر سعد در انتخاب صراط مستقيم راه را گم كردند و افرادى چون زهير بن قين كه در يارى امام دچار ترديد شده بودند، زنانى چون دلهم ( همسر زهير ) شوهرش را به يارى امامش دعوت كرد و او را از تنگناى امتحان سرفراز بيرون آورد. نيز زنانى چون ام وهب و بانوى غيريه قاسطيه كه شجاعت در ركابشان مردانگى آموخت.
در حقيقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاويد خواهد ماند و آنان براى هميشه تاريخ بر بار شيعه بهترين الگوى ايمان و ايثار و اخلاص و فداكارى خواهند بود.
زنان در عاشورا
نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونى برخوردار است كه به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:
1- مشاركت در جهاد
شركت در جبهه پيكار و همدلى با نهضت مردانه امام حسين(ع) و مشاركت در ابعاد مختلف آن، از جلوه‏هاى اين حضور است. از همكارى طوعه در كوفه با نهضت مسلم و همراهى همسران برخى از شهداى كربلا گرفته تا اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه كوفه به جنايتهاى شوهرانشان مثل خولى نمونه‏هايى از اين دست است.
2- آموزش صبر
روحيه مقاومت و تحمل زنان در مقابل شهادت مردان اسلام در كربلا از درسهاى نهضت عاشورا بود كه اوج اين صبورى در رفتار زينب كبرى(س) جلوه‏گر شد. آموزش صبر و مقاومت‏حماسه عاشورا در زنان آگاه و مبارز متجلى شده و در طول جنگ تحميلى زنان مبارز و فداكار انقلاب اسلامى ايران نشان دادند كه آموزش صبر و مقاومت را از شير زنان كربلا به خوبى آموخته‏اند.

3- پيام رسانى
افشاگرى جنايات يزيديان چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت‏به مدينه، به معناى پاسدارى از خون شهدا بود. افشاگرى بانوان به دو صورت، خطبه و گفتگوهاى پراكنده صورت پذيرفت، و اگر پيام رسانى زينب كبرى(س) و بقيه زنان نبود، امروز حماسه عاشورا به اين روشنى براى شيعه تجلى نمى‏كرد و چه بسا آن واقعه عظيم عقيم مى‏ماند.
4- روحيه بخشى
يكى از مسايل مهمى كه در هر جنگى مورد توجه بوده است، روحيه جنگاوران است و زنان اين مهم را بر عهده داشتند چه در جنگهاى صدر اسلام و چه در جنگهاى ديگر.
در كربلا نيز حضور تشويق‏آميز زنان در جبهه به رزمندگان روحيه مى‏بخشيد و همسران و مادران شهدا آنها راتشويق به يارى امام معصوم مى‏كردند، مانند ام وهب كه خودش وارد ميدان شد و با سر جگرگوشه‏اش يكى از يزيديان را به هلاكت رساند و اين روحيه بخشى بعد از چهارده قرن در هشت‏سال مقاومت جنگ ايران عليه كفر باعث‏شد كه زنان ايرانى درسى را كه از زينب(س) و زنان عاشورا گرفته بودند، به نحو احسن باز پس دهند.
5- پرستارى
رسيدگى به بيماران و مداواى مجروحان از ديگر نقشهاى زنان در جبهه‏ها، از جمله در حماسه عاشورا است.نقش پرستارى و مراقبت‏حضرت زينب (س) از امام سجاد(ع) يكى از اين نمونه‏هاست.
6- مديريت
بروز صحنه‏هاى دشوار و بحرانى، استعدادهاى افراد را شكوفا مى‏سازد. نقش حضرت زينب (س) در نهضت عاشورا و سرپرستى كاروان اسرا، درس مديريت در شرايط بحران را مى‏آموزد. وى مجموعه بازمانده را در راستاى اهداف نهضت، هدايت كرد و با هر اقدام، خنثى كننده نتايج عاشورا از سوى دشمن مقابله كرد و نقشه‏هاى آنان را خنثى ساخت.
7- حفظ ارزشها
درس ديگر زنان قهرمان در كربلا، حفظ ارزشهاى دينى و اعتراض به هتك حرمت‏خاندان نبوت و رعايت عفاف و حجاب در برابر چشمهاى آلوده بود. زنان اهل بيت، با آنكه اسير بودند و لباسها و خيمه‏هايشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض ديد تماشاچيان بودند، اما اعتراض‏كنان، بر حفظ عفاف تاكيد مى‏ورزيدند. ام كلثوم در كوفه فرياد كشيد كه آيا شرم نمى‏كنيد براى تماشاى اهل بيت پيامبر جمع شده‏ايد؟ وقتى هم در كوفه در خانه‏اى بازداشت‏بودند، زينب اجازه نداد جز كنيزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانى خود در كاخ يزيد نيز به گرداندن، شهر به شهربانوان،اعتراض كرد و فرمود: «آمن العدل يابن الطلقاء تخد يرك حرائرك و امائك و سوقك بنات رسول الله سبايا قد هتكت‏ستورهن و ابديت وجوههن يحدوبهن الاعداء من بلد الى بلد و يستشرفهن اهل المناهل و المكاتل و يتصفح وجوههن القريب و البعيد و الغائب و الشهيد»
اى پسر آزاد شده، آيا در پشت پرده قرار دادن زنان و كنيزان خود و جلو انداختن دختران رسول خدا به صورت اسير از عدل است. تو پرده آنان را دريدى، چهره‏هايشان را آشكار ساختى، از شهرى به شهرى مى‏رانى، رهگذران و بام‏نشينهابه تماشايشان مى‏ايستند و آشنا و بيگانه و حاضر و غايب به سيماى آنان خيره مى‏شوند.
8- تغيير ماهيت اسارت
آنان اسارت را به آزادى تبديل كردند و در قالب اسارت، به اسيران واقعى درس حريت و آزادگى دادند و مفهوم اسير در اذهان را به گونه‏اى ديگر تغيير دادند.
9- عمق بخشيدن به بعد عاطفى و تراژديك كربلا
گريه‏ ها، شيونها، عزادارى بر شهدا و تحريك عواطف مردم به ماجراى كربلا عمق بخشيد و بر احساسات تاثير گذاشت و از اين رهگذار ماندگارتر شد.



راه مدیریت بحران در سیرة حضرت زینب ( سلام الله علیها)


صغری شریفی

بسم الله الرحمن الرحیم و بِهِ نَستَعین و صلَّی اللهُ عَلَی سَیّدِنا وَ نَبیِّنا و حَبیبِ قُلوبِنا مُحمَّد( صلّی الله علیه و آله ) و علیَ اهلِ بیتِهِ الطَّیِبینَ الطّاهِرین سِیَّما بقیَّةَ الله فی الارضین رُوحی و اَرواحُ العالمینِ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء قالَ اللهُ الحَکیم فی کتابِهِ الکریم اعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم : یا ایُّها الَّذینَ امَنُوا اِستَعینُوا بِالصَّبرِ و الصَّلوةِ انَّ اللهَ مَعَ الصّابِرینِ سوره بقره آیه 153

ای کسانی که ایمان آورده اید به واسطة صبر و نماز از ما کمک بجویید که قطعاً خداوند با صبرپیشگان است. محرم ماه مصیبت اهل بیت رسول الله است. مصیبتی که آسمان و زمین بزرگتر از آن را ندیده است.چنانکه در زیارت عاشورا آمده است : مُصیبةً ما اَعظَمَها و اَعظَمَ رَزِیَّتَها فی الاسلامِ و فی جمیعِ السََّماواتِ و الارضِ مصیبتی که هر پیامبری بر آن گریسته است، فرشتگان برایش ناله سر داده اند واز دیدگان صاحب الزمان بر آن غم خون می بارد. درست است که نقطة پرگار عاشورا و کربلا حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) است امّا کسی که این مصیبت عظمی را دید و تحمل کرد که بود؟ کسی که توانست این شکست نظامی را به یک پیروزی تاریخی بدل کند؟ کسی که توانست صدای نهضت حسینی را به گوش مردم برساند. کسی که توانست آن موقعیت بحرانی را کنترل کند و از آن امتحان عظیم الهی سربلند بیرون بیاید که بود؟ کدام انسان خاکی توان داشت که داغ ولیّ وامام،برادران،فرزندان و برادرزاده هایش را در یک روز ببیند ؟ آن هم چه برادرها و چه جگر گوشه هایی؟ حسین،سید جوانان بهشت، عباس قمر بنی هاشم ، علی اکبر شبیه ترین فرد به پیغمبر در سیما و رفتار، علی اصغر شش ماهه و فرزندانی رعنا و دلبند. چه کسی می توانست این همه داغ را در یک روز ببیند و نشکند؟ چه کسی پس از این همه غم می توانست رنج اسارت بکشد و البته غم خوار، محافظ و پرستار همة بازماندگان عاشورا به خصوص امام بیمارش زین العابدین باشد؟ آیا کسی جز “زینب” می توانست؟ آیا کسی جز دختر علی و زهرا (علیهما سلام) می توانست این همه رنج و محنت را تحمل کند و باز در مجلس یزید کمر راست کرده و با سخنان کوبنده او را رسوا کند؟ آیا کسی جز دختر زهرای اطهر (سلام الله علیها)می توانست شب گرسنه بخوابد و آن نان جوین اسارت را هم بین کودکان تقسیم کند؟ “زینب” مصداق این آیه شد: یا ایها الذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلوه ان الله مع الصابرین ای کسانی که ایمان آوردید به واسطة صبر و نماز از ما کمک بجویید که قطعاً خداوند با صبر پیشگان است. زینب با دو وسیله از خدای خود طلب یاری کرد و خدا هم چه خوب جواب او را داد؛ چنان سعة صدر و تحملی به او داد که پس از شهادت برادر عزیزش ابا عبدالله فرمود: خدایا این قربانی را از ما بپذیر ! وقتی پس از اسارت از او پرسیدند چگونه گذشت؟ فرمود : ما رایت الا جمیلاً فقط زیبایی دیدم. آن دو وسیله چه بود ؟” صبر و نماز” بهترین و زیباترین صبردر فرهنگ اسلامی ،صبر جمیل است.که یعنی مومن وقتی بر او بلا ، گرفتاری، بیماری و یا مصیبتی وارد می شود نه تنها اعتراض نکند بلکه شکر خدا هم بگوید. شایددر ذهن برخی از شما این سوال باشد که چطور می شود بر انسان بلا وارد شود و او ناراحت نشود بلکه خشنود هم باشد؟ یا اینکه چطور می شود انسان صبور باشد و بتواند بر بیماری، فقر، گرفتاری و.. صبر کند؟ پاسخ این است که زهد و تقوا سپری آهنین است در برابر حوادث و تلخی های زندگی . زهد یعنی اینکه شخص مومن ،علاقمند و وابسته به دنیا نباشد. دنیا بد نیست ولی وابستگی به آن بد است.این که تمام همّ وغم شخص ، دنیا باشد، خانة زیبا باشد، مبل و پرده و فرش شیک باشد بد است. خلاف زهد است.زهد این است که دنیا برای شخص بی اهمیت باشد. از به دست آوردنش شاد نشود و با از دست دادنش هم غصه نخورد.این طور است که که تحمل سختیها و مشکلات دنیوی برای انسان آسان می شود و شخص می تواند برای گرفتاری و مصیبت هم خدا را شکر کند. چرا که ایمان دارد که خدا پاداش و جزایی برای آن مصیبت به او خواهد داد. ایمان حضرت زینب به خدای یکتا،به قادر بودنش ،به مهربان و حکیم بودنش سبب شد به دنیا اهمیت ندهد . صبر جمیل آن بانو ریشه در زهد و ایمان او دارد.حضرت به وسیلة صبر ، توانستند آن مصیبت عظمی را تحمل کنند. به وسیلة صبر از خدا کمک گرفتند. گفتند من صبر می کنم زیرا که عاقبت این همه خونریزی ،اسارت و ذلت ، سرافرازی وپیروزی اسلام ناب محمدی ست. (صلوات) ما هم اگر می گوییم ما پیرو ایشان هستیم با ید این طور رفتار کنیم. باید بگوییم خدایا من این درد را ، این گرفتاری را، این فقررا تحمل میکنم برای اینکه رضایت تو را جلب کنم. برای اینکه تو خواسته ای به واسطة این صبرم به من پاداش بدهی.اگر مشکلی در زندگی داریم نگوییم خدایا چرا این بلا سر من آمد؟ مگر من چه گناهی کرده ام؟ دعا کنید ولی خود را به آب و آتش نزنید که خدایا این مشکل را زودتر حل کن.از خدا بخواهید که به شما صبر و تحمل بدهد،سعة صدر بدهد و به وسیلة این بلا روح شما را بزرگتر کند. از خدا بخواهید بهشت را به شما پاداش بدهد. دومین وسیله که در آیة اول بحث ذکر شد برای طلب یاری از خداوند چه بود؟ ” نماز” نماز راه گفتگوی انسان با خداست،راه اتصال انسان خاکی به عرش الهی. زینب (سلام الله علیها)عبادت را از مادرش فاطمة زهرا(سلام الله علیها) آموخته بود و با نماز از کودکی انس و الفت داشت.در خضوع و خشوع عبادت وارث مادرش بود. اکثر شب را به عبادت می پرداخت و دائماً قرآن تلاوت می کرد.امام سجاد( علیه السلام) می فرماید حتی شب یازدهم محرم هم با آن همه خستگی و فرسودگی ولطمه هایی که که در روز عاشورا دیده بود دیدم عمه ام در جامة نماز نشسته و مشغول عبادت است وایشان از کربلا تا شام هیچ گاه نوافل را ترک نکرد. می دانید چرا؟ چون آن بانو در نماز به خدا وصل می شدند و به این وسیله از خداوند توان استقامت میگرفتند.با درددل کردن و راز و نیاز باخدا روحیه و قدرتی مضاعف در ایشان ایجاد می شد. ایشان به ما نشان دادند که هر چه گرفتاری انسان شدید تر باشد، باید بیشتر و بهتر نماز خواند.باید بیشتر نافله به جا آورد و مستحباتی مثل قرآن و ادعیه تلاوت کرد.به خصوص در گرفتاری ها به خواندن زیارت عاشورا توصیه شده است.کسی که میخواهد الگویش زینب باشد باید این کار را بکند. باید برای رفع گرفتاری اش نماز نافله بخواند، نماز شب بخواند؛ گریز:گفتم نماز شب… ظهر عاشورا وقتی امام حسین (علیه السلام) خواست به میدان بره، با همه وداع خصوصی کرد تا رسید به خواهر بزرگوارش زینب؛ خواهری که برای حسین مادری کرده بود…خواهری که شرط ازدواجش این بود که از حسین جدا نشه…خواهر و برادر همدیگر را در آغوش کشیدند…زینب این قدر گریه کرد که نزدیک بود قالب تهی کند…اباعبدالله دست یداللّهی بر سینة خواهر زد و آرامش به قلب او داد،زینب که آرام گرفت حسین به او گفت خواهرم در نماز شب مرا فراموش مکن…..

مظلوم تر از علی کسی دیدی تو

 


شعر به مناسبت شهادت حضرت علی (ع)
آیا سحری به رنگ خون دیدی تو

محراب و تو منبری چنین دیدی تو
خون بر در و دیوار و جماعت سر و رو

فرقی که به سجده لاله گون دیدی تو
ان زاده کعبه و امین حرمین

افتاده میان خاک و خون دیدی تو
انکس که ستیز خیبر و بدر و احد

چون شیر بغرید چنین دیدی تو

ایا تو درون ظلمت شام سیاه

نان اور کودک یتیم دیدی تو
ایا دل پرز خون و گریان چشمی

از جور زمانه و زمان دیدی تو

او زخم تن و زبان که در طول زمان

با جان به خرید و دم نزد دیدی تو
ایا زمیان مردم کوفه و شام

مظلوم تر از علی کسی دیدی تو

 

شعر به مناسبت شهادت حضرت علی (ع)

دیشب سحر را باب محنت باز گردید

سوزو گداز مرغ شب آغاز گردید
دیشب درون سفره ی شب زنده داران

غم بود و ماتم بودو رنج و دردو حرمان

دیشب به منبر راز دل محراب می گفت

از صبح خونین گل مهتاب می گفت
دیشب درو دیوار کوفه داد میزد

فریاد از بی رحمی بیداد میزد

دیشب علی در عرش اعلی سیر می کرد

آهنگ رفتن از دیار غیر می کرد
دیشب فضا را غرق سوزو ساز می کرد

گه دیده را می بست و گاهی باز می کرد

دیشب قرارش همعنان درد می شد

رخساره ی با خون خزابش زرد می شد
دیشب حسن بر هم کف افسوس می زد

بر صورت خونین بابا بوس می زد


دیشب حسینش همچو باران اشک می ریخت

کز اشک او از چشم گردون رشگ می ریخت
دیشب به فکر میزبانی بود کلثوم

یادآور آن میهمانی بود کلثوم

دیشب به پشت پرده زینب زار می زد

از فرط غم سر بر درو دیوار می زد
دیشب فضا بوی گل مهتاب می داد

گویی که سقایی به ساقی آب می داد

دیشب اجل آهنگ سازو برگ می زد

پرونده ای را مُهر سرخ مرگ می زد
دیشب علی عزم دیار یار می کرد

عزم جدایی از درو دیوار می کرد
دیشب علی با فرق تا ابرو شکسته

می رفت نزد همسر پهلو شکسته

در وصف عقیلة العرب حضرت زینب (س)




طبع می خواهد که وصف زینب کبری کند

لیک قطره کی تواند صحبت از دریا کند

توسن طبعم در اینجا پای در گل مانده است

مرغ بی پر چون سفر بر عرصه عنقا کند

نطق گویا عاجز است از شرح و ذکر وصف او

کی تواند خامه مدح آن ملک سیما کند

جد پاکش مصطفی، باب کبارش مرتضی ست

مادرش زهرا که مدحش ایزد یکتا کند

چون حسین و چون حسن دارد برادر، هر یکی

ناز بر موسی بن عمران، فخر بر عیسا کند

دختر زهرا که در حجب و حیا و عصمتش

نقش مادر را به خوبی در جهان ایفا کند

در شهامت بود وارث بر علی مرتضی

همت والای او تفسیر کرمنا کند

در شجاعت چون حسین و در صبوری چون حسن

در عبادت پیروی از مادرش زهرا کند

در دریای عفاف و گوهر گنج حیاست

عفتش یاد از حیای مریم عذرا کند

کیست چون زینب که با یک جلوه از نور رخش

رخنه ها در قلب موسی در دل سینا کند؟

کیست چون زینب که در راه رواج دین حق

مو به مو برنامه دین خدا اجرا کند؟

کیست چون زینب کسی کو در ره دین خدا

در جهان دار و ندار خویشتن اهدا کند؟

کیست چون زینب کسی کو با اسیری خودش

خون پاک کشتگان کربلا احیا کند؟

کیست چون زینب که با تدبیر مظلومانه اش

دشمن پست و زبون را تا ابد رسوا کند؟

کیست چون زینب کسی کو در میان دشمنان

چون علی مرتضی در نطق خود غوغا کند؟

کیست چون زینب که او با یک کلام آتشین

تنگ و تاریک، این جهان در دیده اعدا کند؟

کیست چون زینب که در بزم یزید بی حیا

خطبه ای غرا بخواند محشری برپا کند؟

کیست چون زینب کسی کو در دیار کربلا

ناله جانسوز او تاثیر در دلها کند؟

گه به بالین علی اکبر رود در قتلگاه

گه برای تسلیت رو جانب لیلا کند

گاه در آغوش گیرد اصغر لب تشنه را

تا بخوابد آب را در خواب خود رویا کند

گاه دلداری دهد بر مادران سوگوار

گاه دلجویی ز آل و عترت طاها کند

گاه آید بر سر نعش برادر از خیم

از ته دل ناله و فریاد و واویلا کند

گاه هم گیرد ز دست دختران بی پناه

از خیام سوخته رو جانب صحرا کند

دختر شیرخدا و بی گمان خود، شیر بود

کس ندیده شیر را کز روبهان، پروا کند

در جهان املاء دین را کرده انشاء مو به مو

کیست چون زینب که این املاء را انشا کند؟

پیروی باید کند از دخت زهرا و علی

هر که می خواهد که راه دین حق، پیدا کند

روز محشر گر به شکوه لب گشاید بی گمان

محشری دیگر به پا در محشر کبرا کند

دشمنانش در سقر سوزند در نار غضب

دوستانش را مقر در سایه طوبا کند

ای رسولی غم مدار از گیر و دار روز حشر

دختر زهرا اگر از راه لطف، ایما کند