مدرسه علمیه فاطمیه پاکدشت
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
cb:post_author_photo_small][cb:post_author_photo_big][cb:post_body1][cb:post_body2]
پنجشنبه 94/07/16
خانواده
خانواده به معنی خاندان1 ، اهل خانه ، اهل البیت ، دودمان آمده است و واحدی که شامل پدر و مادر و فرزندان آنان است.
در برخی تعاریف آمده است : « خانواده عبارت است ازيک واحد اجتماعی که از ازدواجيک زن ويک مرد به وجود ميآید و فرزندان حاصل از آن ازدواج آن را تکمیل مينمایند». بعضی دیگر این چنین تعریف کرده اند: خانواده گروهی است که به دلیل قرابت يا زوجیت، همبستگی حقوقی و اجتماعی يافته و تحت رهبری و ریاست مقاميواحد قرار گرفته است.
از ديدگاه جامعه شناسان خانواده گروه کوچک متشکل از افرادی است که از طریق پیوند زناشویی يا خونی بايکدیگر در ارتباط متقابل هستند و در کناريکدیگر در واحد خاصی زندگی ميکنند و دارای تجارب و فرهنگ مشترکی هستند.دارای امیال و اهداف مشابه بوده و مهر و علاقه آنان را بهيکدیگر پیوند داده است. خانواده سنتی از زن و شوهر و فرزندان تشکیل شده است و بستگان خانواده زن و مرد، در موقعیتهای خاص و در شرایط کمکی متقابل همراه با شادی و شعف و احساس تعلق خاطر ويا اندوه و نگرانی ، با آنان ارتباط برقرار ميکنند.2
خانواده مقدس ترین و اولین و مهمترین محیط تعلیم تربیت فرزندان است،3 خداوند در قرآن ميفرماید:
« فَتَقبَّلها رَبُّها بِقَبولٍ حسنٍ و اَنبَتَها نباتاً حسناً و کفلّها زکَرِیّا»4
بی شک بسیاری از زمینههای اخلاقی در خانواده به وجود ميآید، و در واقع زیر بنای اخلاق و اعتقادات انسان در خانواده شکل ميگیرد. به همین دلیل نخستین مدرسه و مهد اصلی تربیت به شمار ميآید، و کارگاه الگوسازی و تحول و رشد انسانها در محیط خانواده ميباشد.5
از آنجا که سعادت و سلامت فرد و اجتماع در گرو سلامت خانواده است، ساختار خانواده و عملکرد آن و نیز روش و سیاستی را که پیش ميگیرد در خوشبختی ويا بدبختی و شقاوت پرورشيافتگان آن، همچنین جامعه مورد نظر نقش بسزایی دارد.
خانواده مهمترین، ارزشمندترین و اثربخش ترین نقش ها را داراست. خانواده طبیعی ترین و مشروع ترین واحد تولیدمثل و فراگیرترین واحدهای اجتماعی به شمار ميآید، زیرا همه اعضای جامعه را در بر ميگیرد. خانواده دارای اهمیت تربیتی و اجتماعی است. افراد از سوی خانواده و در خانواده گام به عرصه هستی مينهند و جامعه نیز از تشکیل افراد، هستی و قوام ميیابد و از آنجا که نهاد خانواده مولد نیروی انسانی و معبد سایر نهادهای اجتماعی است از ارکان عمده و نهادهای اصلی هر جامعه به شمار ميرود.6
بهنجاریيا ناهنجاری جامعه در گرو شرایط عموميخانوادهاست و هیچيک از آسیبهای اجتماعی فارغ از تاثیر خانواده پدید نميآید. به همین ترتیب نیز هیچ جامعه ای نميتواند ادعای سلامت کند مگر آن که از خانوادههای سالم برخوردار باشد. از طرف دیگر خانواده برآینديا انعکاسی از کل جامعه است. نقش اصلی و آشکار خانواده انتقال سینه به سینه ارزشها و میراث فرهنگی و اعتقادی، حفظ روابط خویشاوندی، پرورش و تربیت نسل و تأمین نیازهای اساسی و بالاخره ایجاد تعادل روانی و عاطفی در افراد آن است.
در تعالیم اسلاميمرزهایی وجود دارد، برخی مرزها در اسلام ماهیت اخلاقی دارد. برخی مرزها در خانواده به منظور تأمین عفت و سلامت اخلاقی افراد جامعه و خانواده است.
مرزهای خانواده از دیدگاه اسلام، را ميتوان به صورت زیر بیان کرد:
1- بین درون خانواده و بیرون آن مرزی وجود دارد و محیط خانواده کاملا باز يا کاملا بسته نیست. از جمله آثار این مرز ورود کنترل شده افراد به محیط خانواده و ورود نامحرمان با محدودیت بیشتر است.
2- بین والدین (زن و شوهر) و فرزندان مرز منعطفی وجود دارد که از آثار آن برخورداری زن و شوهر از فضای فیزیکی و روانی ویژه است که از جمله نتایج آن لزوم اجازه اعضای خانواده در ساعات معینی از شبانه روز برای ورود به این فضا است.
3- مرز بین فرزندان دختر و پسر در عین باز بودن دارای محدودیتهایی است که از جمله آنها لزوم اختصاص فضای فیزیکی خاص در خانه برای دختران و پسران است.
4- بین دو فرزند پسر يا دو فرزند دختر نیز مرزی با محدودیتهای کمتر از مرز بین دختران و پسران است و از آثار آن لزوم بستر خواب جدا برای هر پسر يا دختر در خانواده است.7
در دیدگاه قران نهاد خانواده کوچکترین و برترین واحد اجتماعی است که در سازماندهی واحدهای دیگر اجتماعی نقش محوری و اصیل را دارد. تشکیل خانوادهيک ضرورت اجتناب ناپذیر جامعه است، اگر بخواهیم جامعه را دریابیم باید به خانواده توجه داشته باشیم و اگر بخواهیم خانواده به رشد برسد باید نقش محوری زن را فراموش نکنیم. هر چه تشکیل و توانایی این نهاد کوچک کم رنگ تر و ضعیف تر گردد، ساختار سیاسی و اجتماعی دچار انفعال و تاثیرپذیری خواهد گردید. پس سلامت جامعه و تقویت بنیاد جامعه بشری، در گرو تثبیت و تحکیم پایههای خانواده و تقویت روابط عاطفی و زنده کردن روح و تعلیم و تربیت و تقسیم امور آن برحسب قابلیت تکوینی و تشریعی است. و آنکه خانوادهيک کارخانه آدم سازی است، که در قرآن کریم آمده است:
«ای کسانی که ایمان آورده اید خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاهدارید چنان آتشی که مردم و سنگ خارا آتش افروز اوست و بر آن دوزخ فرشتگانی بسیار دل سخت مأمورند که هرگز نافرمانی خدا را نخواهند کرد و آنچه به آنها حکم شود.»8
تاریخ نشان ميدهد که همیشه ملت و قوميبرتر بوده اند که خانواده، اساس محکم تری در آنها داشته است و انحطاط هر قوم از زمانی شروع شده است که در مبانی خانوادههای آنها سستی و پستی رسوخ کرده است.
پی نوشت ها:
1. محمد معين، فرهنگ فارسي معين،ج2، ص1000
2. علي قائمي، كودك و خانواده نابسامان ، ص36
3. حسین اسکندری، آیه های زندگی، ص 146
4. سوره آل عمران، آیه 37
5. علی قائمی، کودک و خانواده نابسامان، ص 35
6. علي قائمي، كودك و خانواده نابسامان، ص 36
7. محمدرضا سالاری فر، « مرزها در خانواده از دیدگاه اسلام و مکتب ساخت نگر»، فصلنامه علمی- تخصصی( علوم انسانی- اجتماعی)، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، شماره 31، سال هشتم، تابستان 1381، ص 109
8. سوره تحریم، آیه 6
شنبه 94/03/23
شبکه های اجتماعی و این همه تنهایی………………
بدون شک اختراع تلفن یکی از بزرگترین اختراع بشر بوده است و اولین موثرترین هدف این اختراع تسهیل ارتباط بین مردم بوده است . در طول زمان قابلیت های بسیار بیشتری به آن اضافه شده تا اینکه تلفن های همراه به بازار آمدند تا آنجایی که با داشتن یک تلفن همراه به ویژه از نوع هوشمند بسیاری از نیازهایی که در گذشته وقت بسیاری از مامیگرفت و یا انجام دادن آنها از طریق تلفن همراه سخت و دور از ذهن بود امروزه از طریق تکنولوژی های پیشرفته قرار داده شده در این گوشی ها بسیار آسان شده .ولی این روزها استفاده بیش از حد از این وسیله مارا از چیزهایی که دور کرده که شاید در ظاهر مهم و یا جدی به نظر نرسند ولی در طول زمان آسیب های جدی تری از آنها خواهیم دید .همانطور که میدانید با استفاده از تلفن همراه میتوانیم به راحتی در اینترنت باشیم ودر شبکه های اجتماعی مختلف حضور داشته باشیم و با آدم های مختلف از سرتاسر دنیا آشنا شویم و ارتباط برقرار کنیم این مسيله مشکلی برای ما ایجاد نمیکند اما برای حضور در این شبکه ها ما باید بیشتر زمان خودرا با تلفن همراه باشیم ودر این زمان از توجه به دنیای اطرافمان که شامل خانواده و دوستان واقعی هستند ونه مجازی غافل میشویم و گاهی آنقدر غرق این شبکه ها و ارتباطات میشویم که هنگامی که از آنها کنار میکشیم گیج و سردرگم و کلافه هستیم .درواقع هر بار که یکی از شبکه های اجتماعی را باز میکنیم درهایی را به روی خودمان میبندیم که حس نوع ارتباط واقعی را در وجود ما کمرنگ میکند و این نوع ارتباطات چون مجازی و غیر واقعی هستند لذت ارتباط واقعی را از ما میگیرند و کم کم حس بی مسیولیتی ،حس بی تعهدی در ارتباطات واقعی را در ما به وجود می آورد .آسیب دیگر این نوع ارتباطات توهمی است که در ذهن ما ایجاد میکند وقتی مطلبی را به اشتراک میگذاریم دیگران در پیام و نظرهایشان در مورد ما اغراق و گزافه گویی میکنند و ما را از خود واقعی دور میکنند و گاهی اوقات برای جلب رضایت بیشتر افراد خودمان را آن چیزی نشان میدهیم که نیستیم و یا خودمان را به خطر میاندازیم ولی خودمان هم هیچ لذتی نمیبریم مانند سلفی های عجیب و خطرناکی که جدیدترین افراد از خود میگیرند تا خاص تر باشند و یا در واقع لایک بیشتری داشته باشند و یا مادری که برای جلب نظر دیگران و دلسوزی حس همدردی دخترش را مدام مریض میکرده تا اینکه دخترش بر اثر همین آسیب ها جان خود را از دست داده.منزوی شدن پیامداین نوع ارتباطات است که شاید درآغاز خودش را نشان ندهد ولی به مرور در اغلب افرادی که در این محیطها هستند به وضوح مشاهده میشود تا آنجایی که در بیشتر محیط ها مخصوصا مکان های عمومی افراد برای اینکه نشان دهند تنها نیستند با تلفن همراه خود ور میروند.
زهرانقدی همکار واحد فرهنگی و نشریه
دوشنبه 94/02/21
شیخ جعفر بن خضر مالکی، معروف به کاشفالغطاء "متوفای 1227 قمری و مدفون در کنار حرم علی بن ابیطالب(علیه السلام)” یکی از بزرگ ترین علما و مراجع اوایل قرن سیزدهم هجری جهان تشیع بود. نسب وی به ابراهیم بن مالک اشتر نخعی میرسد.(سید محسن امین، أعیان الشیعه 4/99) شهید مطهری در کتاب آشنایی با علوم اسلامی خویش مهمترین اثرایشان را کتاب جامع کشف الغطاء می دانند. از اساتیدی که در محضرشان تلمذ نموده اند می توان به محمد باقر وحید بهبهانی و سید محمد مهدی بحرالعلوم اشاره نمود.
کاشف الغطاء در شهر نجف زندگی کرده و در آنجا به تربیت شاگردان بزرگی چون سید جواد عاملی صاحب مفتاح الکرامه و شیخ محمدحسن صاحب جواهرالکلام همت نموده است.
از دیگر آثار ایشان می توان به عقائد الجعفریة فی اصول الدین ،اثبات الفرقة الناجیة من بین الفرقة الاسلامیة ، بغیة الطالب در طهارت و نماز،غایة المامول فی علم الاصول ، شرح الهدایه للطباطبائی ، الحق فی تصویب المجتهدین و تخطئه الاخباریین کتابی است استدلالی در رد اخباریون و اظهار حق اصولیون ، رساله منهج الرشاد لمن اراد السداد که در رد وهابیان نوشته شده است اشاره کرد.
مبارزه با وهابی ها
در ماجرای حمله وهابیها به سال ۱۲۱۷ه. ق به شهرهای نجف و کربلا علما را برای دفاع از شهر مقدس نجف بسیج کرد و با مقاومت ایشان، وهابیها شکست خورده و گریختند، این ماجرا در شرایطی صورت گرفت که اکثر مردم از شهر گریخته بودند، ولی به همت وی به همراه تعداد دویست تن از علما و مجاهدان با مقاومت، ایادی استعمارگر انگلیس را متفرق ساختند.
شنبه 94/02/19
ثقة الإسلام كلينى
ثقة الإسلام، شيخ المشايخ، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى رازى، از بزرگان شيعه در زمان غيبت صغری امام زمان(عج) و از بزرگترين محدثين شيعه در نيمه دوم قرن سوم و نيمه اول قرن چهارم هجرى است ، وی در زمان امامت امام حسن عسکری(ع) در روستایی به نام كلين در 38 كيلومترى شهر رى به دنیا آمد.
از همان دوران كودكى تربيت فرزندش را بر عهده گرفت و با زبانِ عمل، اخلاق، رفتار و آداب اسلامى را به او آموخت.
آرامگاه پدرش که يعقوب بن اسحاق و مردى با فضيلت و پاك سرشت بود در روستاى كلين- نزديك حسن آباد شهر رى- قرنهاست كه زيارتگاه شيعيان است.
دايى كلينى كه خود محدثى بزرگ و از شيفتگان مكتب اهل بيت بود كه« علاّن» ناميده مىشد، در سفر حج و در راه زيارت خانه خدا به شهادت رسيد.
كلينى توانست در دوران كودكى از محضر اين عالم شهيد و پدر بزرگوارش كسب فيض نموده و با منابع علم حديث و رجال آشنا گردد. بعد از طى تحصيلات ابتدايى براى پيمودن مدارج كمال انسانى به شهر رى كه در آن عصر از مرتبه علمى خاصى برخوردار بود مسافرت كرد و با آراء و نظرات فرقههايى چون اسماعيليه و مذاهبى چون شافعى، حنفى و شيعى و به ماهيت برخى از حركتهايى كه مىرفت تشيع را از مسير خود منحرف كند پى برد. از این رو تصميم به ضبط و فراگيرى احاديث گرفت. عصر كلينى را بايد« عصر حديث» ناميد. در اين زمان نهضتى كه براى يافتن، شنيدن و نوشتن احاديث و روايات آغاز شده بود، سراسر ممالك اسلامى را فراگرفته بود و كلينى با شناخت عصر خود پی برد اگر احاديث و روايات از اين بحران بگذرند براى هميشه تشيع مىتواند سالم و به دور از التقاط و انحراف مسير خود را ادامه دهد؛ از این رو به سوى قم، شهر محدثان و راويان، هجرت نمود. دراین زمان کلینی در محضر بزرگانی چون احمد بن محمد بن عيسى اشعرى، عبد الله بن جعفر حميرى تلمذ نموده است.
كوفه يكى از شهرهايى بود كه كلينى به آن قدم نهاد.كلينى پس از كسب فيض از دهها استاد و محدث در شهرها و مناطق مختلف سرانجام به بغداد رسيد. مدت مسافرت كلينى به درستى معلوم نيست؛ اما در اين شكى نيست كه در طول مسافرتها چنان علم و فضل خود را به نمايش گذاشت و تصويرى از يك عالم شيعه حقيقى در اذهان مردم هر ديار مجسم ساخت كه وقتى به بغداد پاى نهاد فردى گمنام نبود.شيعيان به او افتخار مىكردند و اهل سنت به ديده تحسين به او مىنگريستند.
تقوا و علم و فضيلت او در اندك مدتى شهره آفاق گشت، تا جايى كه عامه بزرگان و انديشمندان معاصر ايشان در مشكلات دينى به او مراجعه نموده و پيروان فرق اسلامى در فتوا به او روى مىآوردند. به همين مناسبت به« ثقة الإسلام» شهرت يافت و او نخستين كسى است كه در دوره اسلامى به اين لقب مفتخر گرديد.
ثقة الاسلام شيخ محمد كلينى با چهار سفير و نماينده خاص حضرت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف كه در طول غيبت صغرى 69 سال رابط بين آن حضرت و شيعيان بودند، هم عصر بود.
ثقة الإسلام كلينى از محضر بزرگ مردانى بهره برده كه هر يك در عصر خود از نوابغ روزگار به شمار مىرفتند. برخى از آنها عبارتند از:ابو الحسن محمد بن اسدى كوفى، احمد بن محمد بن عيسى اشعرى، احمد بن ادريس قمى، عبد الله بن جعفر حِميَرى، احمد بن محمد بن عاصم كوفى، حسن بن فضل بن زيد يمانى، محمد بن حسن صفار، سهل بن زياد آدمى رازى، محمد بن اسماعيل نيشابورى، احمد بن مهران وغیره .
عدهاى از فقها و محدثينِ بنام شيعه، كه مشاهير علماى ما در قرن چهارم هجرى در ايران و عراق بودهاند از جمله شاگردان كلينى به شمار مىروند. بزرگانى چون: ابن ابى رافع، احمد بن احمد كاتب كوفى، احمد بن على بن سعيد كوفى، ابو غالب احمد بن محمد زرارى، جعفر بن محمد بن قولويه قمى، على بن محمد بن موسى دقاق، محمد بن ابراهيم نعمانى (معروف به ابن زينب( ابن ابى زينب) كه از شاگردان مخصوص و نزديكان او بوده و كتاب كافى را او نسخه بردارى كرده است)، محمد بن احمد سنانى زاهرى مقيم رى، محمد بن على ماجيلويه، محمد بن محمد بن عصام كلينى، هارون بن موسى
یکی از تأليفات گرانمايه ثقة الإسلام كلينى می توان به كافى اشاره نمود که امام زمان (عج) در جمله ای درباره آن فرمودند: « الكافي كافٍ لشيعتنا»، كافى شيعيان ما را كفايت مىكند.این کتاب نخستين كتاب از كتب اربعه است.
کتب دیگر ایشان كتاب رجال، كتاب ردّ بر قرامطه، كتاب رسائل ائمه عليهم السلام، كتاب تعبير الرؤيا، مجموعه شعر، مشتمل بر قصايدى كه شعرا در مناقب و فضايل اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام سرودهاند.
كلينى در حالى كه بيش از 70 سال از عمرش مى گذشت در سال 329 هجرى قمرى و در ماه شعبان جهان فانى را وداع كرد و در« باب كوفه» بغداد وی را به خاك سپردند. در همين سال با رحلت آخرين نايب امام زمان ،« على بن محمد سمرى» غيبت كبراى حضرت مهدی(عج) نيز آغاز گرديد.
به جهت بزرگداشت این دانشمند اسلامی روز 19 اردیبهشت ماه در تقویم به نام وی مزین گردیده است تا از این طریق نسبت به مجاهدت های دینی و معنوی ایشان سر تعظیم فرود آوریم و زحماتشان را پاس داریم.
سه شنبه 94/02/15
شيخ صدوق
محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى، مشهور به« شيخ صدوق»، در سال 305 هجرى قمرى، در خاندان علم و تقوى، با تقاضاى كتبى پدرش از محضر امام زمان عجل الله تعالى فرجه و دعاى آن حضرت به جهت فرزند دار شدن وی در شهر قم ديده به جهان گشود.
پدر بزرگوارش، على بن حسين بن بابويه قمى، از برجستهترين علما و فقهاى بزرگ زمان خود بود. در آن روزگار، با آنكه عالمان و محدثان بسيارى در قم مىزيستند، پرچم هدايت و مرجعيت فتوا بر دوش اين عالم عابد و محدث زاهد و صاحب كرامات، يعنى على بن بابويه( پدر شيخ صدوق) بوده است.
شخصيت علمى
شيخ صدوق نزديك به عصر ائمه عليهم السلام مىزيست، با جمعآورى روايات اهل بيت عليهم السلام و تاليف كتابهاى نفيس و با ارزش، خدمات ارزنده و كمنظيرى به اسلام و تشيع كرد.
شيخ صدوق بيش از بيست سال از دوران پر بركت حيات پدر را درك كرد و در اين مدت از محضر پدر و ساير علماى قم كسب علم و حكمت كرد.
او در سن 22 يا 23 سالگى بود كه پدر بزرگوارش دار فانى را وداع كرد. از آن پس وظيفه سنگين نشر احاديث آل محمد صلى الله عليهم اجمعين و هدايت امت به عهده وى قرار گرفت و دوران جديدى از زندگى او آغاز گرديد.
شيخ طوسى در معرفى شيخ صدوق مىگويد: « او دانشمندى جليل القدر و حافظ احاديث بود. از احوال رجال، كاملا آگاه و در سلسله احاديث، نقادى عالى مقام به شمار مىآمد. بين بزرگان قم، از نظر حفظ احاديث و كثرت معلومات مانند نداشت و در حدود سيصد اثر تاليفى از خود به يادگار گذاشته است.»
وی درمحضر اساتيدی همچون پدر بزرگوارش على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى، محمد بن حسن بن احمد بن وليد، حمزة بن محمد بن احمد بن جعفر بن محمد بن زيد بن على عليه السلام، ابو الحسن محمد بن قاسم ابو محمد، قاسم بن محمد استرآبادى ، ابو محمد عبدوس بن على بن عباس گرگانى، محمد بن على استرآبادى تلمذ نموده و کسانی چون برادرش حسين بن على بن موسى بن بابويه قمى، شيخ مفيد، شيخ ثقة الدين حسن بن حسين بن على بن موسى بن بابويه(برادرزاده صدوق)، على بن احمد بن عباس( پدر شيخ نجاشى)، ابو القاسم على بن محمد بن على خزاز ، ابن غضائرى ابو عبدالله حسين بن عبيد الله بن ابراهيم ، شيخ جليل ابو الحسن جعفر بن حسين حسكه قمى(استاد شيخ طوسى) ، شيخ ابو جعفر محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوريستى( معاصر شيخ طوسى)، ابو زكريا محمد بن سليمان حمرانى ، شيخ ابو البركات على بن حسن خوزى در محضر ایشان شاگردی نمودند.
تاليفات فراوان وى در علوم مختلف اسلامى، هر كدام گنجينهاى پايان ناپذير است كه با گذشت روز به روز بر ارزش و اعتبار آن ها افزوده می شود.
از تأليفات ايشان می توان به : من لا يحضره الفقيه، مدينة العلم، كمال الدين و تمام النعمة، التوحيد، الخصال، معاني الأخبار، عيون أخبار الرضا عليه السلام، الأمالي، المقنع في الفقه، الهداية بالخير اشاره نمود.
اين عالم بزرگ و آخرين بازمانده خاندان صدوق، پس از عمرى طولانى و پر بركت در سال 381 هجرى ديده از جهان فانى فرو بست و به سراى باقى شتافت.
به جهت بزرگداشت این دانشمند اسلامی روز 15 اردیبهشت ماه در تقویم به نام وی مزین گردیده است تا از این طریق نسبت به مجاهدت های دینی و معنوی ایشان سر تعظیم فرود آوریم و زحماتشان را پاس داریم.