موضوع: "مقاله"

پژوهش و پژوهشگری زمینه جنبش علمی از منظر مقام معظم رهبری(مدظله العالی)

پژوهش و پژوهشگری زمینه جنبش علمی از منظر مقام معظم رهبری(مدظله العالی)


عالمان دینی و پیشگامی در علم 


حوزه های علمیه که مزرع علمای دین و پرورشگاه نهال های بالنده ی فقاهت در آینده است. در طول زمان توانسته اند اولاً دین را حفظ و تبیین کنند و ثانیاً توانسته اند روحیه ی دینی مردم را تقویت کنند. ما باید بدانیم که برای حوزه های علمیه، به برنامه ریزی احتیاج داریم. باید گروههای متخصص و متمحض در برنامه ریزی، برای این کار باشند؛ بنشینند و مرتب به حوزه ی علمیه و مسیر آن، نگرش داشته باشند و برای فردا و فرداهایش، برنامه ریزیهای علمی کنند. فقه و فقاهت باید در حوزه ها پیشرفت بکند. این پیشرفت، هم از لحاظ عمق است، و هم از لحاظ سعه و فراگیری مسائل زندگی. فقه باید عمیق بشود؛ عمیقتر از آنچه که هست. همچنان که شما نگاه می کنید، فقه زمان علامه ی حلی (رضوان اللَّه علیه)، از فقه زمان شیخ انصاری عمیق تر است؛ یعنی با آراء و نظرات گوناگون برخورد کرده و در طول زمان، عمق و پیچیدگی خاصی پیدا کرده است. فقه زمان مثلاً محقق ثانی - علی بن عبدالعالی کرکی - نسبت به فقه زمان علامه، عمق بیشتری دارد. یا من باب مثال، فقه شیخ در مکاسب، از تعمق بیشتری برخوردار است. ما باید این عمق را روزافزون کنیم. عمق به معنای این نیست که به گوشه ها و حواشی و تدقیقات زاید بپردازیم؛ نه، مسأله را حلاجی کردن، آن را به روشهای نوی تحقیق زدن، و به وسیله ی آنها آن را عمیقتر کردن است. کسی که اهل تحقیق باشد، در میدان عمل می تواند این شیوه ی تحقیق را بشناسد. مروز شبهات فراوانی در عالم ذهنیات و معارف بشری هست. حوزه های علمیه باید این شبهات و راه مقابله ی با آنها را بدانند و در مقابل فلسفه ها و گرایشها و مذهب ها، همیشه یک حالت بُرندگی و تهاجمی داشته باشند. پس، این رشته ها { علم قرآن، علم حدیث،و…} باید در حوزه ها مورد توجه قرار بگیرد و متخصصانی در این علوم تربیت بشوند و حوزه به چشم بی اعتنایی به اینها نگاه نکند. حوزه باید با سبکهای نوین تحقیق آشنا بشود. تحقیق که می گوییم، منظورمان، هم تحقیق عمقی است - یعنی همان چیزی که ما در حوزه به آن تحقیق می گوییم؛ یعنی تعمق در مطلب - و هم تحقیق عرضی است، که در روشهای اروپایی به آن هم تحقیق می گویند، و ما به آن تتبع می گوییم. در اسم گذاری بحثی نداریم؛ این هم یک نوع تحقیق است؛ تحقیق عرضی است، تحقیق سطحی است؛ یعنی در سطح و در عرض، دنبال مطلبی گشتن. امروز هر دو نوع تحقیق، روشهای نوینی دارد. استادانی می نشینند، دانشجویانی را هدایت می کنند؛ کار گروهی انجام می گیرد و تحقیقی دسته جمعی عرضه می شود. تحقیق دسته جمعی، خاطرجمع تر از تحقیق فردی است؛ اختلافات کمتر می شود و پیشرفتها بیشتر می گردد. این روشها را باید در حوزه به کار بیندازیم. باید طلاب را برای نیازهای جامعه تربیت کنند. هر طلبه یی برای آینده ی زندگی علمی و فکری خودش برنامه ریزی کند؛ بی هدف در حوزه نماند. همین طور بی هدف در حوزه باشند و پای این درس و آن درس بنشینند و فسیل بشوند؛ نه فایده یی برای مردم، و نه فایده یی برای خودشان داشته باشند. نه تنها طلاب را بایستی از غور بی حاصل در بعضی از کارهای کوچک برحذر بدارند، بلکه بیشتر باید آنها را به تحقیق، به تفحص، به آزاداندیشی، به سعه ی مسائل مورد نظر و نوآوری سوق بدهند.(ر. ک: بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی)در آغاز درس خارج فقه ، ۱۳۷۰/۰۶/۳۱)

نظریه پردازی رسالت عالمان دینی 

حوزه های علمیه و علمای دین پشتوانه هائی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامه ریزی، برای زمینه سازی های گوناگون. پس نظام اسلامی پشتوانه اش علمای دین و علمای صاحب نظر و نظریات اسلامی است؛ لذا نظام موظف به حمایت از حوزه های علمیه است، چون تکیه گاه اوست.

خواهران طلبه آبروی انقلاب 

 

پدیده ی خواهران طلبه است؛ خیلی پدیده ی عظیم و مبارکی است. هزاران عالم، پژوهشگر، فقیه و فیلسوف در حوزه های علمیه ی خواهران تربیت شوند؛ این چه حرکت عظیمی خواهد بود. ببینید نگاه دنیای مادی نسبت به پدیده ی زن و جنس زن چه نگاه بدی است، چه نگاه تحقیرآمیزی است، چه نگاه منحرفانه ای است. حضور دانشمندان اسلامی زن در عرصه های مختلف -  مثل حضور دانشمندان فرزانه و فهمیده ی دانشگاهی زن که متدین و متشرع هستند - اثرات بسیار عظیمی را در دنیا می گذارد؛ برای انقلاب آبروست. (ر. ک: بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی)در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم ، ۱۳۸۹/۰۷/۲۹) 

 

لزوم تحقیق و پژوهش و انجام آن از طریق شیوه های جدید تحقیق

حوزه ی علمیه باید دچار تحول و تطور بشود این مجموعه یی که امروز به یک معنا چشم امید جهانی به اوست، باید خودش را با شرایط و امکانات و پیشرفتهای زمان هماهنگ کند؛ همین درس را بخواند، همین علم را بیاموزد، همین سلوک اخلاقی و معنوی را داشته باشد؛ اما از ابزارهای جهان هم استفاده کند.

 این نمی شود که در دنیا کامپیوتر باشد؛ سرعت از ساعت و دقیقه به ثانیه رسیده باشد؛ برای ذره ذره های وقت و انرژی حساب باز بشود؛ دانشگاهها و مراکز پژوهشی عالم برای دانشجویان و محققان و خرده محققانِ خودشان امکانات تحقیق را فراهم کنند؛ اما ما طبق همان شیوه های قدیمی که یک روز بزرگان ما(قدّس اللَّه اسرارهم الشّریفة) عمل می کردند - چون دستشان خالی بود - عمل بکنیم؛ مگر چنین چیزی ممکن و رواست؟ اصلاً جایز نیست. اینها چیزهایی است که باید تطور پیدا کند.

ما فقه هم می خوانیم، اما از کامپیوتر هم برای فقه استفاده می کنیم. ما فقه هم می خوانیم، اما از شیوه های جدید تحقیق هم استفاده می کنیم. در دنیا روشهای ویژه و بسیار جدیدی برای تحقیق علوم غیرتجربی وجود دارد - فقه از علوم تجربی که نیست - از آنها هم استفاده می کنیم. ما فقه هم می خوانیم، اما از ابزارهای کار دست جمعی هم استفاده می کنیم.

یکی دیگر از ارزشها، پیشرفت دادن به دانش در این حوزه است. آن کسانی که در سطوحی هستند که می توانند به علم پیشرفت بدهند، باید این کار را بکنند. علم را باید پیش برد؛ فقه را باید پیش برد. فقه ما اسلوب بسیار متقن و محکمی دارد؛ آن اسلوب همان چیزی است که به آن فقاهت می گوییم. فقاهت، یک شیوه برای استنباط و درک احکام الهی و اسلامی است. شیوه ی فهم معارف احکام از کتاب و سنت، که چگونه و با چه ابزاری مطلب را بفهمیم، شیوه ی فقاهت نام دارد. این شیوه، شیوه ی بسیار رسایی است و این منبع عظیمی که در اختیار ماست - یعنی کتاب و سنت و دستاوردهای فکری گذشتگان - مواد اولیه ی آن است. با این شیوه و در این قالبها، می شود تمام نیازهای بشر را استخراج کرد و در اختیار بشریت گمراه گذاشت. امروز ما خیلی احتیاج داریم که از این شیوه استفاده ی بهینه کنیم.

 البته کسانی که از فضل و مراتب بالای علمی برخوردارند، خود این شیوه را هم باید تکمیل کنند. حوزه باید در متن حوادث علمی عالم باشد. تحقیق و پژوهش و اطلاع و آگاهی از حقایق و معارف عالم و وضع علمی دنیا، از چیزهایی است که برای حوزه ی علمیه لازم است.

حوزه ی علمیه نباید از مسائل و جریانات علمی دنیا منزوی باشد؛ باید در متن جریانات علمی باشد. البته این حرف به معنای آن نیست که فردا تک تک طلاب قم بگویند خیلی خوب، ما می خواهیم حالا در متن جریانات علمی قرار بگیریم، پس درسهامان را زمین بگذاریم و اول یک خرده زبان یاد بگیریم و بعد بیاییم! نه، حوزه باید باشد، نه تک تک طلاب. مجموعه ی حوزه باید مثل یک استخر جدا افتاده ی از جریانات علمی و فکری جهان نباشد؛ دریای عظیمی باشد که جریانهایی به آن وارد بشوند و جریانهایی هم از آن خارج گردند؛ فکرهایی در آن وارد بشوند و فکرهایی هم از آن خارج گردند. شما باید دنیایی را سیراب کنید؛ حوزه نمی تواند کنار بماند.

یکی از چیزهایی که امام بزرگوار روی آن تأکید می کردند، ارتباط حوزه و دانشگاه بود؛ حوزه ی علمیه در این مورد چه کار می خواهد بکند؟ چه طوری ارتباط حوزه و دانشگاه تشکیل خواهد شد؟ ما دفتر همکاری حوزه و دانشگاه داریم - که البته کارهای بسیار باارزش و خیلی خوبی هم کرده است - اما نسبت به آن کار عظیم، فقط بخش کوچکی را اشغال کرده است. تحقیقات مشترک، پژوهش های مشترک و کارهای مشترک، می تواند وجود داشته باشد.(ر. ک: بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در دیدار جمعی از روحانیون، ۱۳۷۰/۱۲/۰۱)

امروز دنیا، دنیای امواج است. با امواج و رایانه، همه ی مفاهیم از این طرف به آن طرفِ دنیا منتقل می شود. الان دورترین کتابخانه های دنیا می توانند در ظرف مدّت پنچ دقیقه، مطالب کتابی را که در کتابخانه ی کنگره ی امریکاست، روی صفحه ی کاغذ خود چاپ کنند! این گونه، مطالب منتقل می شود. ما از این دنیا عقبیم؛ دیگر چرا این را منکر شویم!؟ این یک عیب قطعی است که حوزه ی امروز ما، آن را دارد.

عدم گسترش در نشر و تبلیغ، یکی دیگر از نارسایی های حوزه است. کتاب و امواج و روزنامه و مجلّه، به قدر کافی از حوزه منتشر نمی شود.

امروز شبهه های نو و خطرناکی وجود دارد. آن شبهه های قدیمی تمام شد. امروز، شبهه ی «ابن کمونه» را کسی مطرح نمی کند. امروز شبهات عظیم در تمام زمینه های کلامی وجود دارد. از اصل توحید و لزوم دین بگیرید تا به وجود صانع و نبوّت عامّه و نبوّت خاصّه و بعد مسأله ی ولایت و مسائل گوناگونی که در زمینه های دینی و اسلامی وجود دارد، برسید. همه ی اینها مورد بحث است و امروز نسبت به همه ی اینها شبهه وجود دارد. چه کسی باید به این شبهات پاسخ دهد؟ مگر علما، مرزداران عقیده نیستند؟ آیا مرزهای عقیده مدافع ندارد و رهاست؟ چه کسی در مقابل ایتام آل محمّد صلوات اللَّه علیهم اجمعین که بی دفاع در معرض این امواج قرار گرفته اند، جواب خدا را خواهد داد؟ یک نفر مقاله ای می نویسد و حرف بی منطق و بی استدلالی را بیان می کند و یا با استدلال غلط و مغالطه جلو می آید - مثل قضیهِ معروفِ کشیدن عکس مار به جای نوشتن آن - آن گاه بلافاصله ده، بیست مقاله و یا صد مقاله از حوزه ی علمیه قم بیرون می آید و در هر روزنامه و مجلّه ای جوابش داده می شود و تمام می شود می رود. (ر. ک: بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی)  در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی، ۱۳۷۴/۰۹/۱۳)

کاربرد دانش جدید و پیشرفت های علمی باید در ابعاد گسترده تری در خدمت دانشمندان، محققین و فضلای حوزه علمیه قرار گیرد تا آنان بتوانند با بهره گیری از دانش و صنعت جدید مانند کامپیوتر، به سرعت و سهولت به میراث علمی گذشتگان دست یابند. از اینرو تشکیل مرکز تحقیقات کامپیوتری گامی مثبت درخصوص آشنا شدن حوزه های علمیه با پیشرفت های جدید علمی و استفاده از کاربردهای سودمند آن در جهت بالابردن کیفیت کارهای علمی و تحقیقاتی است.(ر. ک: بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در دیدار دست اندکاران مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی حوزه علمیه قم،۱۳۷۱/۱۰/۱۴ )

 مقام معظم رهبری (مدظله العالی ) خطاب به نخبگان جوان کشور و حوزویان فرمودند: الگوی زندگی اسلامی را بدهید. چه کسی باید این کار را بکند؟ طبیعی است که حوزه باید در این جهت گام بردارد. حوزه باید مراکز متعدد تحقیقاتی داشته باشد تا در تمام این زمینه ها، مثل یک مجموعه ی تولیدی مرتب و مدرن کار کند و محصول بدهد. تحقیق و تألیف در مسایل علمی است؛ چه کارهایی که از بیرون به حوزه عرضه می شود و چه کارهایی که متعلق به خود حوزه است و به محققان و مؤلفانی که کتابهایی بنویسند، احتیاج دارد و چه کتابهایی که برای بیرون حوزه لازم است و چه کتابهایی که حاوی تحقیقات جدید در مسایل فقهی است و شیوه ی نوین استنباط را بیان می کند. (بیانات در دیدار مجمع نمایندگان طلّاب، ۱۳۶۸/۰۹/۰۷)

امروز بودجه ی تحقیقات ما در مجموعه ی بودجه ی کشور است، فاصله ی زیادی دارد. امروز مسأله ی تحقیقات برای ما یک مسأله ی تجملاتی نیست، یک مسأله ی حیاتی است. یکی از دو، سه کار اصلی و اساسی ما برای حفظ هویتمان، موجودیتمان، استقلالمان و آینده مان، مسأله ی تحقیق علمی است؛علم همراه است با دین؛ هر کسی صادقانه با دانش برخورد کند، ایمان دینی در او رشد پیدا میکند؛ همچنانی که دانش، همدوش است با فضائل اخلاقی و با احساس تعهد.(بیانات در دیدار اساتید دانشگاه های استان خراسان در دانشگاه فردوسی۱۳۸۶/۰۲/۲۵ )

منبع: http://farsi.khamenei.ir

هفته پژوهش ۱۳۹۶

واحد پژوهش مدرسه علیمه فاطمیه(س) پاکدشت 

مقاله جایگاه زن از دیدگاه امام خمینی (ره )

مقاله جایگاه زن از دیدگاه امام خمینی (ره )
مولف : مهناز رحیم پور دبیر و مدرس دانشگاه صدرا و عضو شورای پژوهشی حوزه علمیه فاطمیه(س) پاکدشت

چکیده :
این مقاله از منظر قرآنی به یکی از مشهورترین سخنان امام راحل یعنی “از دامن زن مرد به معراج می رود” پرداخته است . روش مقاله توصیفی و تفسیری است که مبتنی بر استنباط نظری از اصلی ترین متن اسلامی یعنی قرآن کریم برداشته شده است .
در طول تاریخ دیدگاه جوامع به جایگاه و ارزش و مقام زن از فراز و نشیب بسیاری برخوردار بوده است . اما در فرهنگ وحی از زن به عظمت یاد شده است . در قرآن از زنان بسیاری به عنوان الگو در کنار پیامبران یاد شده است . آیات شریفه قرآن به معراج حضرت موسی (علیه السلام ) و حضرت عیسی (علیه السلام ) وپیامبر خاتم (صلوات الله علیه وآله ) اشاره کرده است،در این مقاله با نگاه قرآنی به ارتباط موضوع دامن زن ومعراج مرد پرداخته شده است.
کلیده واژه :
مادر موسی ، حضرت مریم ،آمنه بنت وهب

مقدمه :
از منظر رهبر فقید انقلاب زن نقش بزرگی در اجتماع دارد . “زن مبداء همه خیرات و سعادت ها و مربی جامعه است . اوست که با تربیت صحیح خود انسان ساز است و کشور را آباد می کند . “(صحیفه نور / ج 6 / ص187 )
از نظر امام نقش زنان در عالم از ویژگی های خاصی برخوردار است . صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سر چشمه می گیرد . زن تنها موجودی است که می تواند از دامن خود افرادی به جامعه تحو.یل دهد که برکاتش یک جامعه ، بلکه جامعه ها به استقامت و ارزشهای والای انسان کشیده شوند . ( صحیفه نور / ج16 / ص125 )
از نظر امام ،حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) الگوهای برازنده و فراگیر هستند که زنان مسلمان باید در تمام زمینه ها از آنان پیروی کنند . زیرا هویت انسانی در آنها جلوه گراست .
حضرت زهرا (س) زنی است که فضایل او همتراز فضایل بی نهایت پیامبر اکرم (ص) و خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام است . زنی که هرکس با هر بینشی درباره او گفتاری دارد . ولی از عهده ستایش او بر نیامده است . او زنی روحانی و ملکوتی و به تمام معنا انسان است . اوست که حرکت معنوی را از مرتبه طبیعت شروع کرده ، و با قدرت الهی و تربیت رسول اکرم (ص) به مرتبه ای رسیده که دست همه از او کوتاه است . اینگونه زن یکی از اهداف آفرینش است و زیر بنای فضیلت های انسانی و ارزشهای والا است . از نظر رهبر فقید انقلاب زهد وتقوی و عفافی که حضرت زهرا(س) داشته سر مشق بانوان و ورود به روز زن در گرو پیروی از سرور بانوان عالم است . ( صحیفه نور / ج19 / ص279 )
از دیدگاه امام زن نقش بزرگی در اجتماع دارد ، اوست که مظهر تحقق آمال بشر و پرورش دهنده ی زنان و مردان است ، و جمله مشهور از ” دامن زن مرد به معراج می رود ” (همان / ج6 / ص134 ) برخاسته از بینش قرآنی امام است که به اصالت بخشیدن به شخصیت تاثیر گذار زن در تکوین بعد جسمانی و روحانی هر انسان گفته شده است .
مراد از معراج چیست ؟ و آبا این سخن امام ریشه قرآنی دارد ؟
معراج آدمی پرواز او به سوی مبدأ و منشأ وجود است . معراج انسان کامل دیدار خداوند و رسیدن به باری تعالی است ، و اوج صعود جسم و جان است از پهنه ی خلقت و سیر آفاق وانفس به عرش خداوند . و این امر شگفت و بارگران از هر وجودی و روحی که متحمل آن باشد بر نمی آید . معراج درک اصل لقاء الله بر اساس آیه “انا لله وانا ا لیه راجعون ” ( بقره /151 ) است . آنچه قابلیت این شرایط را فراهم می آورد مقام بندگی است . قرآن کریم به معراج سه پیامبر اشاره کرده است . آنان که به ملاقات پروردگار نائل شده اند عبارتند از : حضرت موسی (ع) براساس آیات 142 به بعد سوره اعراف ” ولما جاء موسی لمیقاتنا وکلمه ربه قال ربی ارنی انظر الیک …..” .حضرت عیسی مسیح (ع) به هنگام عرو ج از زمین به آسمان بر اساس آیه 55سوره آل عمران ” اذ قال الله یا عیسی انی متوفیک و رافعک الی ومطهرک من الذین کفروا . ….. “. و رسول خاتم صلی الله علیه واله بر اساس آیه 1 سوره اسری ” سبحان الذی اسری بعبده لیلا من النسجد لاحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله من ایاتنا ..". و آیات اولیه سوره نجم .
قرآن از مادر موسی و عیسی علیهما السلام وتاریخ از مادر نبی مکرم اسلام ( صلوات الله علیه و آله) به نیکی و شایستگی یاد کرده است . اکنون به شرح حال مختصری از این بانوان می پردازیم.
مادر موسی (ع)
در وحی و الهام علاوه بر قدرت فاعل(خداوند ) قابلیت الهام گیرنده تیز لازم است ؛ و تا قابلیت نباشد کسی از الهامات ربانی برخوردار نمی شود . پدران و مادران انبیاء و اولیاء الهی باید پاک از عیوب اخلاقی و اعتقادی با شند تا قابلیت برخورداری از وحی با الهام ربانی باشند . زیرا نطفه از صلب و رحم تأثیر می پذیرد ؛ و خلقیات و ملکات انسانی متأثر از اصلاب و ارحام است ؛ و بخصوص مادر که خلق و خوی و تمام حالات و کردارش در دوران بارداری و شیردهی بر نوزاد تأثیر می گذارد . به همین جهت حضرت موسی (ع) در کاخ فرعون شیر هیچ زنی را نخورد و تنها شیر مادر خود را قبول کرد . قرآن کریم در این باره می فرماید :
“و اوحینا الی امّ موسی ان ارضیعه فاذا خفت علیه فالقیه فی الیمّ ولا تخافی و لا تحزنی انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین ” (قصص / 10 )
“وَ حرّ منا علیه المواضع من قبل فقالت هل ادلّکم علی اهل بیت یکفلونه لکم و هم له ناصحون ” (قصص / 13 )
واژه وحی در قرآن به چهار معنا آمده است : 1- اشاره پنهانی 2- هدایت عزیزی 3- الهام (سروش غیبی) 4- وحی رسالی . گاهی انسان پیامی را دریافت میدارد که منشأ آن را نمی داند ، به ویژه در حالت اضطرار ، ناگهان درخششی در دل او پدید می آید که راه او را روشن می سازد . این پیام های ره گشا ، همان سروش غیبی است که از پشت پرده ظاهر شده و به مدد انسان می آید . بر پایه این آیات مادر موسی به هنگام تولد فرزندش نگران حال او شد . ناگهان بارقه ای در خاطرش گذشت که با توکل بر خدا او را شیر دهد . هرگاه احساس خطر کرد او را در صندوقی قرار داده بر روی آب رها کند ؛ و بر خاطرش گذشت که طفل به او باز میگردد و هرگز نباید اند وهناک باشد . این گونه خاطره های روشن کننده راه و نجات دهنده از بیم و هراس ، الهام رحمانی و عنایت ربّانی است که در مواقع ضرورت به یاری بندگان صالح می آید . ( معرفت ، 1378 ، ص22 )
مادر موسی زن والا مقامی بوده که مورد عنایت خاص حق تعالی واقع شده ، به خصوص که فرزند دیگر او هارون (ع) نیز مقام نبّوت و رسالت داشته است . و از دیگر فرزند او که خواهر موسی و هارون بوده قرآن تلویحاً از درایت و هوشمندی او سخن گفته است .و در روایات از بانوان برگزیده محسوب میشود. س (قصص/12 ) از یو کابد* ، مادر موسی ، به عنوان اسوه ی تسلیم در برابر فرمان پرودگار می توان نام برد .
حضرت مریم(س)
حضرت مریم(س) دختر عمران نبیّ و مادر مسیحا در قرآن کریم به عنوان اسوه عفاف و پاکدامنی معرفی شده است . این زن در درک کمالات معنوی هم افق و همتای انبیاء مرسل در قرآن یاد شده است . قرآن مجید وی را یکی از بزرگترین اعجاز های آسمانی معرفی میکند که وجود عیسی (ع)یکی از تجلیّات کمال روحانی وی است . ( انبیاء/91 )
فضایل این بانو بسیار است . واو تنها زنی است که نامش در قرآن برده شده است. قرآن کریم به سخن گفتن او با فرشتگان ( آل عمران/37 ) خوردن روزی بهشتی ( آل عمران/37 ) برگزیده شدن او از سوی خداوند ( آل عمران/42 ) پاکدامنی (تحریم/12 ) و راستگویی (مائده/75 ) وی اشاره کرده است . امام صادق (ع) درباره ایشان می فرماید : “خدا مریم را برای ذریّه پیامبران برگزید و هر چیز زشتی را از او پاک گردانید و او را بر همه زنان زمان خود برتری داد …” (طباطبائی/ 1367/ج3/ 183-200 )
اما به تصریح آیات قرآن عاملی که در برگزیدگی مریم موثر واقع شد دعای مادر او حنّه بود . فرآن مجید میفرماید:"اذ قالت امرات عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا فتقبل منی انک انت السمیع العلیم “لذا آیات 35 و 36 سوره آل عمران در واقع بیانی از راز انعکاس و اکتساب موثر و تحول بخش روحی و اخلاقی می باشد که افرادی را برای اصطفاء آماده میکند . این نذر نشانگر آن است که قلب مادر سرشار از ایمان و اخلاص نسبت به خدا بود که عزیزترین متعلقات خود را برای او نذر میکند و به او تسلیم میدارد ؛ و چون ویژگی اصلی ربّ پرورش و رویاندن است خداوند متعال با اشاره لطیف با کلام ” فتقبلها ربها بقبول حسن وانبتها نباتا حسنا …. ” (آل عمران /37 ) مریم (س) را بذر گیاهی شکوفنده که دارای استعدادهای شایسته و نهفته است تشبیه می کند .” بر اساس حکمت متعالیه گاهی یک نفس قدسی با خواست خود علل و اسباب باطن عالم را به کار می اندازد . و استجابت دعا هم نوعی مقام تصرّف در کاینات و نوعی مقام تکوینی است که مادر مریم (س) به چنین مقامی رسیده بود ؛ ” ( طالقانی / 1358 / ص112-130 باتلخیص )از این رو فرزندش مویّد به روح القدس و مجرای فیض و رحمت باری تعالی ؛ و مادر پیامبر اولوالعزمی همچون عیسی مسیح (ع)گردید. .
مادر پیامبر خاتم (ص)
آمنه دختر وهب بن عبدمناف
وی بانویی است جلیل القدر در طهارت و تقوا که در میان بانوان قریش بی نظیر و سرآمد بود . اگر چه اطلاعات تاریخی و اسناد محدودی درباره ی آن حضرت وجود دارد . اما آنچه آدمی را جاودانه می سازد صفات نیکو و اخلاق شایسته اوست .
آمنه (س) از خاندان بنو زهره همواره در افتخارات بزرگ قریش و حوادث پر شکوه مکه شریک بودند . عبدالمطلب قبل از خواستگاری آمنه نزد عبدالله آمد و چنین گفت : پسرم آمنه دختری است از خویشان تو و در مکه مانند او دختری نیست . سپس فرمود : فو الله ما فی بنات اهل مکه مثلها لانّها محتشمه فی نفسها طاهره مطهره عاقله دینه ( مجلسی/ ج15 / ص399 ) یعنی “سوگند به عزت و جلال خداوند که در مکه دختری مثل او نیست . زیرا او با حیا و ادب است و نفسی پاکیزه دارد و عاقل و فهیم و دین باور است .” دینه به معنای طاعت و گروهی به معنای هر آنچه با آن بندگی خدا می شود . ( ابراهیم انیس / 1375 / ص307 )
“شیخ صدوق در اعتقادات خود می فرماید : اعتقاد ما این است که پدران پیامبر (ص) از آدم تا عبدالله و ابوطالب و همچنین آمنه مادر پیامبر مسلمان بوده اند . ( بحار /ج15 ) محتشم از حشمت گرفته شده است و به معنای گرفته بودن و حیا داشتن است . و محتشمیه بر معنای ادب و حیا است . ( معجم الوسیط /سص177 ) فهیم بودن از صفات اولیای الهی است . و عبدالمطلب آمنه را با کلمه عاقله ستوده است . در توصیف این بانو کریمه نوشته اند : (( انها کان وجهها کقلقه القمر المضیه و کانت من احسن النساء جمالا و کمالا و افضلهنّ حسبا و نسبا )) (جویباری ، 1391 ، ص292)
“به درستی که چهره اش مثل ماه نورانی بود ، در زیبایی و کمال از بهترین زنان به شمار می آمد و از نظر صفات و دودمان نیز از بهترین ها بود” یعنی هم پاکیزگی ظاهری داشت و هم پاکی معنوی . ( به نقل از ماهنامه کوثر ، شماره16 )
بی تردید الفاظ به تنهایی قادر به بیان عمق و گستردگی صفات والای و با کمال آمنه نیست . زیرا وی مادر اشرف مخلوقات و خاتم پیامبران است که خدای تعالی درباره اش می فرماید : “سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصا الذّی بارکنا حوله لنریه من ایاتنا انّه هو السمیع البصیر ” (اسری/1 )

منابع :
قرآن کریم
کتاب مقدس ، بی تا ، بی جا ، سفر خروج ، ص59.
1- انیس ، ابراهیم و دیگران ، المعجم الوسیط ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1375.
2- دفتر نشر آثار امام خمینی ، صحیفه نور .
3- جویباری ،محمود ،خصایص الفاطمیه ،نشر ام ابیها ،1391 .
4- طالقانی ، محمود ، پرتوی از قرآن ، نشر شرکت سهامی 1358.
5- طباطبائی ، محمد حسین ، المیزان ، مترجم محمد باقر موسوی همدانی ، نشراسلامی1367.
6- ماهنامه کوثر ، شماره 16، 1377 .
7- مجلسی ،محمد باقر ، بحار الانوار ، نشر اسلامیه .
8- معرفت ، محمد هادی ، علوم قرآنی ، قم التمهید ، 1378.

بیانات رهبری در زمینه علم و تحقیق به مناسبت گرامی داشت هفته پژوهش

با نگاه علمى به مسائل کشور، و توجّه به علم، و پیوند دادن علم و صنعت و کشاورزى، تحریمها بى‌اثر خواهد شد.(بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها، ۱۳۹۳/۰۴/۱۱)
یک شبکه‌ى عظیم تولید علم در همه‌ى ابعاد و در همه‌ى بخشهاى مورد نیاز، و همه هم‌افزا و مکمّل یکدیگر. هم مراکز تحقیقاتى ما، هم دانشگاه‌هاى ما، هم بقیّه‌ى دستگاه‌هایى که به‌نحوى با مسائل علمى ارتباط پیدا می کنند، با همدیگر همکارى کنند، ان‌شاءالله آنچه مورد نظر هست، تحقّق پیدا خواهد کرد، که همین زنجیره‌ى کامل و شبکه‌ى علمىِ کاملى است که باید تشکیل بشود.(بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هشتمین همایش ملی نخبگان جوان، ۱۳۹۳/۰۷/۳۰)
آنچه كه ما بر آن اصرار می ورزیم و تأكید می كنیم، این است كه علم برای كشور، یك سرمایه‌‌‌ی بی‌‌‌پایان و تمام‌‌‌نشدنی است. اگر چرخه‌‌‌ی تولید علم در یك كشوری به راه افتاد، اگر استعدادی وجود داشت و به جریان افتاد، اگر ظرفیت ها شروع كرد به بروز و ظهور، آن وقت این دیگر منبعِ تمام‌‌‌نشدنی است. علم یك پدیده‌‌‌ی درون‌‌‌زاست؛ چیزی نیست كه انسان برای آن ناچار و ناگزیر باشد وابسته شود. بله، اگر شما بخواهید علمِ حاضر و آماده را بگیرید، همین است؛ وابستگی دارد، احتیاج دارد، دست دراز كردن دارد؛ اما بعد از آنكه بنیان علمی در یك كشوری به وجود آمد، استعداد هم در آن كشور وجود داشت، آن وقت حالت چشمه‌‌‌های جوشان را پیدا می كند. اگر ما بپردازیم به دنبالگیری تحقیق و علم و ژرفنگری و دانش‌‌‌پژوهی، اگر این مسئله در كشور همچنان كه بحمدالله چند سالی است جدی گرفته شده و دنبال می شود، با همین شتاب، بلكه با انگیزه‌‌‌ی بیشتر و اهتمام بیشتر دنبال شود، بدون تردید كشور به یك اوجی دست خواهد یافت.(بیانات در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شرکت‌های دانش‌بنیان، ۱۳۹۱/۰۵/۰۸،)
نظام اعطای امتیازات علمی و آیین‌نامه‌هایی كه در این زمینه هست، باید تطبیق كند با همین مطلب كه كدام تحقیق منطبق است با نیاز كشور، و كدام تحقیق، تكمیل‌كننده‌ی یك زنجیره‌ی تحقیق و پژوهش است. ما گاهی در زمینه‌هایی یك زنجیره‌ای داریم؛ حلقه‌های وسطِ این زنجیره مفقود است. تأمین این حلقه‌ها خیلی اهمیت خواهد داشت. پس هدفدار كردن تحقیق علمی با توجه به نیازهای كشور و نیازهای صنعت و بقیه‌ی بخشهای حیاتی كشور است.(بیانات‌ در دیدار کارگزاران نظام،۱۳۸۵/۰۷/۱۸)
امروز یکی از دو، سه کار اصلی و اساسی ما برای حفظ هویتمان، موجودیتمان، استقلالمان و آینده‌مان، مسأله‌ی تحقیق علمی است؛ بدون شک و تردید. باید این را خیلی جدی بگیرند؛ این از بسیاری از کارهای ما مهمتر است؛ ولو ظاهر زودبازده‌ای ندارد و به چشم نمی‌آید، اما خیلی مهم است.
رشد روحیه‌ی پرسشگری و تقویت تحقیق و پیگیری و پیوسته‌خواهی و قانع نشدن و اینها را باید در دانشجو تربیت کرد. در درسهای ماها و در حوزه‌های علمیه، گاهی در یک درس، پانصد یا هزار نفر مستمع و شاگرد نشسته‌اند، یک نفر از شاگردها وقت استاد و وقت دیگران را با اشکال می گیرد و به استاد اشکال می کند؛ مطلقاً در عرف چنین مجلسی وجود ندارد که استاد ناراحت بشود که چرا اشکال کردی، یا آن دانشجوهای دیگر ناراحت بشوند که آقا وقت ما گرفته شد. نه، در عرف حوزه‌ای ما اینگونه است؛ اشکال کردن، حقِ طلبه و حق یکایک طلبه‌هاست و آنها از این حق استفاده می کنند و استاد هم مطلقاً گله‌مند نیست؛ بلکه خوشحال است از اینکه مستشکلینی در درس هستند؛ یکی از افتخارات اساتید این است که در درس ما مستشکلین متعددی هستند. این باید در دانشگاه رواج پیدا کند؛ یعنی باید اشکال کردن به استاد، پرسشگری و تحقیق، رواج پیدا کند؛( بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌های استان خراسان‌ در دانشگاه فردوسی،۱۳۸۶/۰۲/۲۵)
کار تحقیقی خیلی مهم است. کاری که از روی تحقیق و عالمانه باشد، حتی برای مردم عامی که عالم هم نیستند، ارزش و جاذبه‌ی بیشتری دارد. البته کار عالمانه به معنای قلنبه سلنبه‌گویی نیست، بلکه کار عالمانه، یعنی کار مُتقن و صحیح؛ ولو این‌که با زبان همه‌کس فهم و مردمی گفته شود. ( بیانات پس از بازدید از سازمان صدا‌ و ‌سیما،۱۳۸۳/۰۲/۲۸ )
آنچه که در درجه‌ی اول در ایجاد قدرت ملی مهم است، به نظر من دو چیز است: یکی علم است، یکی ایمان. علم مایه‌ی قدرت است؛ هم امروز و هم در طول تاریخ؛ در آینده هم همین جور خواهد بود. این علم یک وقت منتهی به یک فناوری خواهد شد، یک وقت هم نخواهد شد. خود دانش مایه‌ی اقتدار است؛ ثروت‌آفرین است؛ قدرت نظامیآفرین است؛ قدرت سیاسی آفرین است. یک روایتی هست که می فرماید: «العلم سلطان» - علم، قدرت است - «من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه».(شرح نهج‌البلاغه، ج ۲۰، ص ۳۱۹) یعنی مسئله، دو طرف دارد: اگر علم داشتید، میتوانید سخن برتر را بگوئید، دست برتر را داشته باشید - «صال» یعنی این - اگر نداشتید، حالت میانه ندارد؛ «صیل علیه». پس کسی که علم دارد، او دست برتر را بر روی شما خواهد داشت؛ در مقدرات شما دخالت میکند؛ در سرنوشت شما دخالت می کند. گنجینه‌ی معارف اسلامی پر است از این حرفها.
باید روی علم تکیه کرد. این پیشرفتهائی که ذکر کردند، اینها پیشرفتهای بسیار مهمی است؛ در سایه‌ی آزادی و آزادفکرىِ ناشی از انقلاب اسلامی هم به وجود آمده . پیشرفت کنونی که آغاز شده، ناشی از انقلاب اسلامی است. اگر ما بخواهیم این پیشرفت ادامه پیدا کند، کار لازم است، تلاش لازم است؛ لذا خیلی باید تلاش کرد.
علم یک محصولی نیست که تولیدش مثل تولیدهای دیگر باشد؛ به خیلی مقدمات نیازمند است؛ ولی باید بالاخره ما به آنجا برسیم که دانش را گسترش و بسط بدهیم، به ژرفای دانش برسیم، دانشهای جدیدی را پیدا کنیم. دانشهای ممکنِ برای بشر فقط همین دانشهائی نیست که ما امروز داریم؛ بسیاری دانشها قطعاً وجود دارد که بعدها بشر به آنها خواهد رسید؛ کمااینکه بسیاری از دانشها تا صد سال پیش نبود. خیلی از این علوم انسانی که صحبت کردند، تا صد سال پیش، از اینها خبری نبود؛ نه علم وجود داشت، نه تحقیقات علمی در آن رشته‌ها وجود داشت؛ بعد به وجود آمد. بشر قابلیت اتساعش خیلی بیش از اینهاست. عالَم قابلیت معرفت و شناختش خیلی بیشتر از اینهاست. ما باید به جائی برسیم که در این عرصه‌ها هرچه ممکن است، پیش برویم؛ هرچه ممکن است، بفهمیم. و البته علم را وسیله‌ی سعادت انسان قرار بدهیم. تفاوت نگاه دین - یعنی اسلام - به علم، با نگاهی که دنیای مادی به علم می نگریست، در همین است. ما علم را می خواهیم برای سعادت بشر، برای رشد بشر، برای شکوفائی بشر، برای استقرار عدالت و آرزوهای قدیمی بشر.خود علم‌آموزی، یک فرهنگ است.
مهمترین اختراعات بشری آن اختراعاتی است که با تفحص و کنجکاوی و گذشت و فداکاری محقق به دست آمده؛ نه با سفارش، نه با پول. گاهی آن محقق در شرائط بسیار سختی قرار داشته، سالهای متمادی را هم صرف وقت کرده تا بالاخره به آن نتیجه رسیده. البته بعد که به نتیجه رسیده، ممکن است اقبال و شهرت و پول و بقیه‌ی چیزها هم به او رو کرده؛ اما آن عامل اصلی، عامل شور و عشق و علاقه و میل به تحقیق و کنجکاوی و عمق‌یابی بوده. این، فرهنگ لازم دارد؛ این فرهنگ را باید تزریق کرد.(بیانات در دیدار وزیر علوم و استادان دانشگاه ،۱۳۸۸/۱۱/۱۳)
تحقیق، منبع تغذیه‌ی آموزش است. ما اگر تحقیق را جدی نگیریم، باز سالهای متمادی بایستی چشم به منابع خارجی بدوزیم و منتظر بمانیم که یک نفر در یک گوشه‌ی دنیا تحقیقی بکند و ما از او یا از آثار تألیفی بر اساس تحقیق او استفاده کنیم و اینجا آموزش بدهیم. این نمی شود؛ این وابستگی است؛ این همان ترجمه‌گرائی و عدم استقلال شخصیت علمی برای یک کشور است. (بیانات در دیدار اساتید و رؤسای دانشگاه‌ها‌،۱۳۸۶/۰۷/۰۹)
منبع :سایت www.khamenei.ir
گردآوری توسط معاونت پژوهش مدرسه علمیه فاطمیه(س) پاکدشت

فاطمه؛ الگوی مادری

                                              فاطمه؛ الگوی مادری

چکیده

توصيف شأن و مقام مادر و قدر و منزلت او، به‌طور وصف‌ناپذيري در خلال آيات و روايات بيان شده است. مادر حافظ و نگهبان فرزند از سرما، گرما، گرسنگی و تشنگی و… است. او سایه بان مهربانی و دنیای رنج درونی است. هیچ وقت نمیتوان زحمات او را جبران نمود مگر با عنایت خاصه خداوند و یاری رساندن ذات باری تعالی او. حضرت فاطمه زهرا (س) به عنوان بهترین الگو برای مادران و نمونه کامل پرورش نسل پاک است و عمل نمودن به روش های تربیتی ایشان، سعادت نسل را به دنبال دارد.

کلید واژه :

حضرت فاطمه، مادر، پرورش، تربیت ،سعادت،

 

مقدمه

سرنوشت هر انساني، ريشه در روحيات و خصلت هاي كساني دارد كه در دوران طفوليت، نزديكترين انسانها به او بودند. از طرف ديگر، در اين دوران، مادر نزديكترين فرد به انسان بوده، نقش سازنده وي در تعيين مسير فرزند، بي‏نهايت مورد توجه است.نقطه آغازين سعادت يا شقاوت انسانها، دامن مادر و محيطي است كه مادر، ركن اساسي آن محسوب مي‏شود. پس مي‏توان گفت از اين جهت، كودك مانند مومي است كه در ميان دستان قدرتمند مادر، قابليت تبديل به هر شكل و هيأتي را دارد زیرا؛افكار و وضع روحي مادر، نقش بسزايي در تربيت فرزند دارد حضرت فاطمه زهرا (س) به عنوان بهترین مادر و الگوی مادران می باشد و آرزوی هر مادری پرورش و تربیت نسل پاک است که با عمل به رهنمودهای اسلام و  پیروی از نمونه ها و اگوهای معرفی شده؛ می تواند به این آرزو دست یابد. هدف این  مقاله بیان شخصیت حضرت فاطمه (س) به عنوان الگوی مادری است.

 

برتري الگوي پرورش

حضرت زهرا سلام اللّه‏ عليها در ساختن روح و شخصيت فرزندان گرامي ‏اش از ابزاري بسيار ظريف و دقيق استفاده كرده است.روش تربيتي و اخلاقي حضرت فاطمه(س) بهترين شيوه و تجربه براي ساختن نسلي پاك و سعادتمند است.از اين ‏رو، جا دارد كه پيروان و ارادتمندان مكتب اسلام با به كار بستن شيوه ‏ها و ظرايف تربيتي آن حضرت در رشد و تربيت نسلي پاك و پيشرو همت نموده، سعادت دنيا و آخرت فرزندان خود را بيمه كنند. يكي از عوامل مؤثر در تشكيل شخصيت فرزندان فاطمه زهرا (س) وراثت است، زيرا در اين خانواده مادر از مقام عصمت بهرهمند بوده، در وجود مطهر او هيچ رجس و گناهي راه ندارد، چنانچه در زيارت مطلقه امام حسين(ع) مي‏خوانيم:گواهي مي‏دهم كه شما در اصلاب پاك و ارحام مطهر بوديد و هيچ غباري از شرك و جهالت، بر دامن شما ننشست.[1] امام حسين(ع) در روز عاشورا، اين حقيقت را يك بار ديگر بازگو كرد، تا از اين طريق بر حقانيت خود تأكيد ورزد بدين خاطر در آن روز تاريخي فرمود:شهامت، آزادي ‏منشي و كرامت خود را مرهون پاكدامني و طهارت مادرم زهرا(س) هستم.در واقع، عاشورا محصول تربيت و نتيجه آموزش هاي حضرت زهرا سلام ‏اللّه‏ عليها بود، زيرا اركان اصلي اين قيام بي‏نظير با شيوه‏هاي تربيتي فاطمه زهرا(س) تربيت يافته بودند. به عبارت ديگر، صحنه كربلا تأييد الهي بودن روش تربيتي صديقه كبرا(س) بود.

 

شيوه ‏هاي تربيتي حضرت زهرا(س)

متخصصان تعليم و تربيت در مورد نقطه شروع پرورش و تأثيرگذاري بر جان و روان كودك و به بيان ديگر، سن شروع تربيت كودك، نظرات مختلفي ابراز كرده ‏اند. گفتني است كه اسلام در اين رابطه، نظرات متقن و دقيقي ارايه كرده كه بررسي تمام آنها از حوصله اين نوشتار خارج است، ليكن يكي از ابتدايي ‏ترين مراحل پرورش و اثرگذاري در روح كودك، نام گذاري دانسته است.نام گذاري، براي طفل اهميت فوق ‏العاده ‏اي دارد، زيرا اولين چيزي كه در فهم لطيف و حساس كودك، راه پيدا مي‏كند، نام و شهرت اوست. اينكه اين نام چه بار فرهنگي و معناداري را حمل مي‏كند، تأثير شگرفي در روح و روان او دارد.بدين جهت اميرالمؤمنين (ع) يكي از حقوقي را كه فرزندان بر عهده پدر دارد نام نيكو و پسنديده مي ‏شمارد و مي‏ فرمايد: «حق الولد علي الولد أن يحسن اسمه»[2] تعيين نام مناسب، حقي است كه فرزند بر ذمه پدر خود دارد.

 

عواطف مادري و نقش آن در تربيت فرزند

روح انسان به گونه ‏اي ساخته و پرداخته شده كه نياز به محبت و عطوفت، يكي از اساسي‏ ترين نيازهاي

روحي او محسوب مي‏شود؛ بدين جهت كودكان محروم از اين نياز فطري، دچار كمبودها و مشكلات رواني و گاه نواقص جسمي خواهند شد.بر اساس تحقيقات دامنه داري كه در اين زمينه به عمل آمده است، بسياري از بزهكاري هاي افراد مختلف ريشه در خلأ عاطفي آنها دارد و چنانچه جامعه اي در زمينه اشباع رواني و اقناع نيازهاي فطري فرزندان خود، توفيقي به دست آورد، كمتر شاهد ناهنجاريهاي فردي و اجتماعي خواهد بود.حضرت فاطمه(س) كه خود از سرچشمه محبت و عطوفت رسول خدا(ص) سيراب گشته و قلبش كانون محبت به همسر و فرزندان خود بود در اين جهت نيز وظيفه مادري خود را به بهترين شكل، انجام مي‏داد.سلمان مي‏گويد: روزي فاطمه زهرا(س) را ديدم كه مشغول آسياب بود. در اين هنگام، فرزندش حسين گريه مي‏كرد و بي ‏تاب بود. عرض كردم، براي كمك به شما آسياب كنم يا بچه را آرام نمايم؟ ايشان فرمود: من به آرام كردن فرزندم اولي هستم، شما آسياب را بچرخانيد.[3]

 

نتیجه

مادری یک وظیفه مهم است و سعادت و شقاوت فرزندان بیشتر از پدر به  مادر بستگی دارد، زیرا پدر در بیرون از محیط خانواده است تا محیط امنی را ایجاد نماید. و این مادر است که بیشتر در کنار فرزند است. تربیت فرزند حتی به خانواده مادر و محیطی که مادر در آن پرورش یافته است بستگی دارد زیرا در تشكيل شخصيت فرزندان ،وراثت نقش مهمی دارد چنانچه عاشورا محصول تربيت و نتيجه آموزش هاي حضرت زهرا سلام ‏اللّه‏ عليها بود. و علاوه بر وراثت، نامگذاری فرزند بر شخصیت او تاثیر گذار است زيرا اولين چيزي كه در فهم لطيف و حساس كودك، راه پيدا مي‏كند، نام و شهرت اوست. و همچنین مهر خالص و بى‏شائبه مادر مظهر رحمت كامله الهيه است. مهر مادرى در تكميل وجود مادر و وجود فرزند هر دو مؤثر است، هر دو را عوض مى‏كند و بدين جهت كودكان محروم از اين نياز فطري، دچار كمبودها ، مشكلات رواني ، بزهکاری و گاه نواقص جسمي خواهند شد.

پی نوشت ها:

[1] - مفاتيح الجنان، زيارت امام حسين(ع)، ص783.
[2] - نهج‏ البلاغه، خطبه 399
[3] - بحارالانوار، ج43، ص280

منابع

* نهج‏ البلاغه

1- قمي، عباس،. مفاتیح الجنان، چاپ سوم، قم:موسسه انتشارات الامام المنتظر (عج) ، 142ه.

2- مجلسی، محمد باقر ،  بحارالانوار، ترجمه ابوالحسن همدانی ،جلد43،چاپ ،تهران:کتابخانه مسجد حضرت ولی عصر(عج)،1363.


محبوبه نصرتی زاده ( استاد)

شیوه نامه مقاله نویسی

ادامه شیوه نامه مقاله نویسی :

منابع و مأخذ: اعتبار علمي مقاله به مستند و مستدل بودن آن است، ارائه فهرست كاملي از مراجع مقاله با رعايت اصل امانت‏داري و اخلاق پژوهشي مورد انتظار است. البته سبك هاي استناددهی در كتاب ها و مقالات متنوع است. معمولاً «راهنماي نويسندگان» در مجله يا جشنواره علمي در عمل به چگونگي ارجاعات پيروي مي شود. اما ارجاع در پايان مقاله، ارجاع در پاورقي و ارجاع در متن، سه شيوه ي عمده استناد است كه شيوه اخير (ارجاع درون متن) به علت سهولت، سرعت، ايجاد تمركز ذهني براي خواننده و رواج جهاني آن، بر دو شيوه قبلي برتري دارد. در این روش نام صاحب اثر، ‌تاريخ انتشار و شماره جلد و صفحه را مي آورند.

مانند : (مطهري، 1382، ج 3، ص 150) امّا نام اثر نمي آيد.
درباره مشخصات كتاب‏شناختي منابع تحقيق (كتاب نامه) كه در پايان مقاله مي آيد،‌ هماهنگ ترين روش، همسويي با روش ارجاع نويسي در بدنه ي اصلي مقاله است كه در پي مي آيد. البته همانگونه که پیش تر اشاره شد نبايد در ارجاعات و نقل ‏قول ها افراط كرد، در آن صورت مقاله به مجموعه يادداشت ها و تحليل هاي ديگران تبديل شده و از ارزش علمي آن كاسته مي شود. همچنین در چگونگی ارجاعات باید مطابق سلیقه و درخواست محلی که برای آنها مقاله تهیه می شود، عمل نمود.

ارجاعات پاورقی و منابع به روش زیر انجام می گیرد:

الف) زيرنويس (پاروقي) توصيفي
توضيحات اضافي يا اصطلاحي كه نمي توان براي حفظ انسجام متن آن را درون متن آورد، مي تواند زير صفحه با مشخص كردن شماره بيايد. توضيحات بايد حتي‏ الامكان خلاصه باشد. ترجمه آيات و روايات در متن فارسي بيايد و در صورت نياز مي توان متن عربي را در پاورقي آورد. كلمه هاي بيگانه در داخل متن حتماً بايد به فارسي نوشته شود و در صورت لزوم معادل خارجي آنها در پاورقي بيايد. اينها در مورد اصطلاحات تخصصي يا نام اشخاص است. در موارد ضروري كه بايد کلمه خارجي در متن بيايد بايد در كنار صورت فارسي و داخل پرانتز نوشته شود (غلامحسين‏ زاده، 1372، ص 17). توجه كنيم درهر متن يكبار معادل انگليسي آوردن آن وا‍ژه كفايت مي كند.

ب) ارجاع در منابع
محقق بايد در پايان مقاله، فهرستي از منابع و مآخذي كه در متن به آنها استناد كرده است را به ترتيب حروف الفباي نام خانوادگي بياورد. تنها منابعي مي آيد كه در متن از آنها استفاده شده است. در ذكر منبع حداقل پنج دسته اطلاعات، ضروري به نظر مي رسد: 1- نام خانوادگي و نام مؤلف يا مؤلفان 2- تاريخ انتشار اثر 3- عنوان اثر 4- نام شهر 5- نام ناشر. (البته اگر كتاب تجديد چاپ شده باشد، شماره چاپ آن هم مي آيد) جداسازي اين اطلاعات با نقطه و جداسازي اجزاي مختلف هر يك با ويرگول (،) است مانند:

الف) در تك مؤلف
جوادي، آملي،‌ عبدالله (1372). هدايت در قرآن (چاپ سوم). تهران: مركز نشر فرهنگي رجاء.

ب) در ارجاع منابع از دو مؤلف يا بيشتر به شكل زير مي آيد
سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس؛ حجازي، زهره (1379). روشهاي تحقيق در علوم رفتاري (چاپ سوم). تهران:‌ نشر آگاه

ج) آثار داراي مترجم به شكل زير مي آيد
صدرالدين شيرازي، محمد (1375). شواهد الربوبيه، ترجمه جواد مصلح. چاپ دوم. تهران:‌ انتشارات سروش

د)آثار با عنوان سازمان ها و نهادها
مركز اسناد و مدارك علمي. وزارت آموزش و پرورش (1362). وا‍ژه نامه فارسي – انگليسي. تهران: نشر مؤلف

ه)آثار به جاي مؤلف ويراستار يا چند نفر گردآوردنده يا مجموعه مقالات به شكل زير:
شفيع‏ آبادي، عبدالله (گردآورنده) (1374). مجموعه مقالات جنگ رواني. تهران:‌ انتشارات سمت.

شيوه ارجاع منابع
در جهت امانت‏داري انديشه هاي ديگران و براي اطلاع‏ رساني بيشتر خواننده براي مراجعه به متون و منابع اصلي بايد ارجاعات آورده شود. بنابراين هرگاه در متن مقاله، مطلبي از يك كتاب يا مجله يا … به صورت مستقيم يا غير مستقيم نقل شود بايد پس از بيان مطلب آن را مستند ساخت. اين مستندسازي شيوه هاي مختلف دارد.

الف: شيوه  ارجاع در متن
در استناد نام مؤلف و صاحب اثر بدون القاب: آقا، خانم، استاد، دكتر، پروفسور، حجت‏ الاسلام، آيت‏الله و امثال آن آورده مي شود مگر در جايي كه لقب جزو نام مشخص شده باشد مانند خواجه نصيرالدين طوسي، آخوند خراساني، امام خميني، علامه طباطبايي (دهنوي، 1377، ص 27).

1- اثر با يك مؤلف: پس از آوردن متن، داخل پرانتز: نام خانوادگي،‌تاريخ انتشار، شماره صفحه به ترتيب مي آيد و پس از آن نقطه مي گذاريم مانند (ابطحي، 1382، ص 27).

2- اثر با بيش از يك مؤلف باشد، نام خانوادگي آنان به ترتيب به همراه سال انتشار و شماره صفحه مي آيد مانند (سرمد، بازرگان، حجازي، 1379، ص 50) و اگر بيش از سه مؤلف بود: نام خانوادگي اولين مؤلف و به دنبال آن عبارت «و همكاران» یا «و دیگران» سپس سال انتشار و شماره صفحه مي آيد مانند (نوربخش و ديگران، 1366، ص 75).

3- اثر با نام سازمان ها و نهادها:
به جاي نام مؤلف، نام سازمان مي آيد مانند (فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي، 1382، ص 34).

4- دو يا چند اثر يك مؤلف:
همه آنها داخل پرانتز به ترتيب تاريخ نشر مي آيد مانند (والاس، 1980، ص 15؛ 1988، ص 27؛ 1990، ص 5). و اگر چند اثر يك مؤلف در يك سال منتشر شده باشد آثار مختلف او با حروف الفبا از هم متمايز مي گردند مانند (احمدي، 1365 الف، ص 22؛ 1365 ب، ص 16).

5- استناد آيات و روايات
ابتدا نام سوره و سپس شماره آيه ذكر مي شود، مانند: (بقره، 39). در خصوص نهج البلاغه نام كتاب و شماره خطبه يا نامه (نهج‏ البلاغه، خطبه 33) و روايات غير نهج ‏البلاغه، نام گردآورنده روايات، تاريخ نشر، شماره جلد و صفحه مانند (مجلسي، 1403، ج 56، ص 198).

ب) ارجاع دهي مقالات
ابتدا نام مؤلف يا مؤلفان، سپس تاريخ انتشار، بعد عنوان مقاله، به دنبال آن نام مجله و شماره آن ذكر مي شود آنگاه شماره صفحات آن مقاله در آن مجله با حروف مخفف صص در فارسي وPP در انگليسي، مانند حداد عادل، غلامعلي (1375)، انسان عيني، فصلنامه حوزه و دانشگاه، ش 9، صص 41-35.

ج) ارجاع پايان‏ نامه و رساله
پس از ذكر عنوان بايد ذكر شود كه آن منبع پايان‏ نامه كارشناسي ارشد يا رساله دكتری و به صورت چاپ نشده است، سپس نام دانشگاه به شكل زير:
ايزدپناه، عباس (1371)، مباني معرفتي مشاء و اهل عرفان، پايان‏ نامه كارشناسي ارشد، چاپ نشده. دانشگاه قم.
د) ارجاع به يك روزنامه
همانند ارجاع مقاله در مجله است مانند:
محمودي، اكبر (1375، 21 مهر) موانع توسعه در ايران، روزنامه كيهان، ص 6.
ه ) ارجاع به فرهنگ نامه و دايره المعارف
در ارجاع نام سرپرست و بقيه موارد مثل كتاب عمل مي¬شود مانند:
بجنوردي، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائرة المعارف بزرگ اسلامي (چاپ دوم)، تهران؛ مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامي

و) ارجاع به كنفرانس ها، سمينارها و گزارش ها
• مطلبي از دايره المعارف در شبكه وب

Seven years war. Britannica online.vers.92.2.apr.1998.

Encyclopaedia Britannica. 02 nov 2030http://www.eb.om;180/.

ارائه گزارش از همايش و سمينارها بايد به شكل زير باشد (سلطاني، 1363، ص 19).
همايش بين ‏المللي نقش دين در بهداشت و روان (1380)، چكيده مقالات اولين همايش بين‏ المللي نقش دين در بهداشت روان،‌ تهران: دانشگاه علوم پزشكي ايران.

ز) نقل از منابع الكرونيكي (اينترنت)
امروز نقل از منابع اينترنتي يكي از منابع ارجاعي است كه در ذكر آن اطلاعات ضروري به ترتيب زير بيان مي شود (ترابيان، 1987، ترجمه قنبري، 1380).
بارلو،‌جان پي (1996)، درخت يوشع مي لرزد در مجله CORE (روي خط اينترنت) ج 8، ش 1، (92 نقل شده تاريخ 25 مارس 1996، قابل دسترسي در:
:Pub/Zines/c.Re-Zine file:ptp.e text.org pirectorg .g. 8corel.

• ارجاع يك مقاله در مجله الكترونيكي
Miles, Adrian. Singin in the Rain: a hypertextual Reading. “Postmodern Culture 8.2(1998).02 nov 2000.
http://muse.jhu.edu/jourals/pme/voo8/8.2 miles.html

• در ارجاع يك كتاب الكترونيكي در شبكه وب
Austen, Jane. Pride and prejudice.de. henry chur chyrd.
Nov 2000.http://www.pemberley.com/jahein;o/pridprej.html.

نكاتي درباره تايپ مقاله:
امروزه تقريباً اكثر مجلات علمي، مقالات خود را به صورت تايپ شده مي پذيرند. از اين رو بيان برخي از اصول تايپ مفيد فايده است.
الف) عنوان مقاله در وسط سطر و با فاصله 4 سانتي متر از بالا با قلم يا فونت لوتوس شماره 16 تايپ مي شود.
ب) نام مؤلف در زير عنوان و در وسط سطر و با فاصله5 /1سانتي متر با قلم ترافيك شماره 10 تايپ مي شود.

ج) رتبه علمي و محل خدمت مؤلف يا مؤلفان با علامت ستاره يا شماره در پاورقي همان صفحه با قلم لوتوس نازك شماره 12 كه متناسب با قلم پاورقي است، تايپ مي گردد.
د) عناوين فرعي مقاله با شماره هاي تفكيك كننده مانند 01، 02، 03، با قلم لوتوس سياه شماره 14 تايپ مي شود.
هـ) عناوين فرعي با شماره هاي تفكيكي 101، 201 و … با قلم لوتوس سياه شماره13 تايپ مي شود.
و) متن مقاله با قلم لوتوس نازك، شماره 14 تايپ شده و ابتداي هر پاراگراف يا بند با كمي تورفتگي (اشپون) با فاصله 0.5سانتي متر آغاز مي گردد.
ز) فاصله بين سطرهاي متن 1.5 سانتي متر و فاصله آنها از عنوان هاي فرعي 2 سانتي متر است.
ح) فاصله حاشيه صفحه ها از هر طرف 2 سانتي متر و از بالا و پايين نيز 2 سانتي متر و فاصله آخرين سطر با پاورقي 1 سانتي متر است.
ط) نقل قول مستقيم در داخل گيومه با قلم لوتوس نازك شماره 12 تايپ مي گردد.
ی) شماره صفحات در گوشه سمت چپ و بالاي صفحه تايپ مي گردد.
ك) مقاله فقط بايد بر يك روي صفحه تايپ شود
ل) در تايپ مقاله بايد از بكار بردن قلم هاي متنوع و متفاوت پرهيز كرد.
م) قلم انگليسي لازم براي تايپ پاورقي Times medium با شماره 8 است و همين قلم براي انگليسي در متن و منابع با شماره 10 استفاده مي شود.

واحد پژوهش 

1 3